عشق اغیشته به خون

❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ عشق اغیشته به خون⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩
پارت ۱۲۷

جیمین : محضه اطلاع شما هم پسر قاتل هستند پس یقمو ول کن به خواهرم هم فکر نمیکنم و میندازمت تو زنداد
تهیونگ با غیض یقه جیمین را رها کرد سپس با گام های سریع به سمت در هجوم برد .. برخلاف اش جیمین هم به دنبالش راهی شد ..

در سالن را محکم بهم زد که باعث بلند ترین صدا در آن خونه شد .. یوبین با ترس سمتش اومد و تند گفت : پسرم چی شده
تهیونگ محکم . خشن گفت : کجاست این عروست؟ ها ..
یوبین با ترس گفت : خوب ..راستش هنوز نیومده ولی چی شده
تهیونگ حرصی خندید و روبه مادرش کرد . تیز گفت : چیه .. ها بهت بگن بیا بشین اینجا قهوه درست کت لوبیا پاک کن تا بهت بگم چی شده آخه غیبت رو دوست دارین
ته سان همراه زنش آمدن و آروم گفت : چی شده پسرم
تهیونگ تیز و تند گفت : هیچی ..
صدا در به گوشش خورد و سمتش چرخید .. مین جی آروم پالتو اش را کشید و سمت آن ها آمد و با لبخند گفت. : چیه آدم شدین به استقبال من اومدین
تهیونگ نفس عمیقی کشید و آروم دستش را سمتش دراز کرد و با اشاره گفت بیاد .. مین جی سمتش آمد و گیچ پرسید : چی شده اتفاق افتاده
تهیونگ با صدا بلند و محکم حاصل از عصبانیت گفت : آخرین بار قبل از من کی تو اتاق کارم بود ؟
یوبین : پسرکم می‌دونیم که تو اجازه نمی‌دی حتی برای تمیز کاری هم کسی نمیره
مین جی : چی شده خوب بگو جوش میاری هی
تهیونگ دندان هایش روی هم گذاشته شدن .. سپس محکم گفت : بگو دیگه ..
هانگول کنار هانول ایستاد سپس آروم به هم خیره شدن .. انکار اصلا همچنین انتظاری از تهیونگ نداشتن . با ترس هانول آروم گفت : .. مین جی آخرین بار رفت
تهیونگ مثل مار سمتش چرخید و با لحن محکمش گفت : قسم میخورم اگه دروغ بگی
هانول: نه بخدا دروغ نمی‌گم از ته سان بپرس
مین جی چشم هایش گرد شدن سپس با ترس به هانول زود زد .. ته سان با اختیار گفت : درسته .. تهیونگ مات و مبهوت سمت مین جی چرخید و با کله عصبانیتش که همیم الان بالا اومده بود گفت : درسته .. مین جی ؟
مین جی سخت آب دهنش را قورت داد و دستش را محکم گره زد .. الان وقت تسلیم شدن نبود و مین جی قوی تر از این سخنان بود .. محکم گفت
مین جی: درستـ... قبل از اینکه جمله اش پایان بیاورد دستش را روی صورتش گذاشت و با تمام شوکه بودنش آروم به تهیونگ نگاه کرد .. الان روش دست بلند کرده بود ؟ خودش هم باور کردن برایش سخت شد .. سخت نفس کشید ..
دیدگاه ها (۲)

˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ عشق اغیشته به خون⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩پارت۱۲۸تهیونگ عصب...

تهیونگ بی عصاب لبش را گزید سپس با گام های هجوم برد دستش را ...

˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ عشق اغیشته به خون⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩پارت ۱۲۶ جیمین اخ...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۲۵تهیونگ جدی مانند چشم به مردم دوخت...

پیراهن کوتاه و خاکستری مانند را همراه شلوار چسپک پوشید و موه...

。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۸۳ (。☬⁠。⁠)⁩قوی / ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط