من و تو

من و تو
Part37
 
از زبان ا. ت
انداختم رو تختو روم خیمه زدو گفت

کوک: بیب باید یسری قانون  بزاریم ۱ هیچ وقت اگه من نبودم مست نمیکنی یا بار نمیری
۲ با هیچ کدوم از دوستای پسرت بیرون نمیری چون همشون روت کراش دارن
۳ لباسای باز نمیپوشی
فهمیدی اگه نفهمیدی تا فردا کاری میکنم بفهمی

ا. ت: ب.. باشه ببخشید

کوک: یدفعه جای ی کیس مارک رو روی گردن ا. ت دیدم عصبانی شدم و شروی کردم به مارک انداختن ا. ت هم ناله میکرد و تا صب نخوابیدیم

از زبان ا. ت صب
صبح با دلدرد بیدار شدم تو بغل کوک بودم و دوتامون لخت بودیم از بغلش اومدم بیرون و لباس پوشیدنم و رفتم صبحانه اماده کنم

کوک: لباسامو پوشیدم و رفتم پایین ا. ت داشت صبحانه درست میکرد

کوک: عشقم چیکار میکنی

ا. ت: برات پنکیک درست کردم

کوک: ممنونم

۲ روز بعد از زبان ا. ت
این چند روز حالم اصلا خوب نبود سرگیجه داشتم حالت تهوع میگرفتم پس ی حدس خیلی خیلی احمقانه زدم
رفتم از داروخونه بیبی چک گرفتم و کارای لازمو کردم بعد اینکه جواب رو دیدم باور نمیکردم


ببخشید اگه دیر شد برای پارت بعدی شرط داره ۴۰تا لایک ۱۴ کامنت
دیدگاه ها (۳)

Part38از زبان ا. ت ج... ج... جوابم... مو ثبت بود حالا چجوری ...

Part39 کوک ویو یهو دیدم ا. ت داره ازم فاصله میگیره داشت میرف...

من وتو Part 36کوک ویورفتم سمتشو تا منو دید خودشو جمع کرد کوک...

من و تو Part35ویو ا. ت صب صبح با بدبختی از بغل کوک درومدم خی...

تکپارتی از کوک

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط