چقدر جان من از درد و داغ سوخته است...
چقدر جان من از درد و داغ سوخته است...
تو دوری و دلم از اشتیاق سوخته است
شبیه جنگل آتش گرفته ای امشب...
تمام سینه ی من از فراق سوخته است
پر است سقف جهان از کلاغ های سیاه
دل قناری از این اتفاق سوخته است
به عکس های تو من خیره بوده ام تا صبح
برو که خاطره ات در اجاق سوخته است...
تو دوری و دلم از اشتیاق سوخته است
شبیه جنگل آتش گرفته ای امشب...
تمام سینه ی من از فراق سوخته است
پر است سقف جهان از کلاغ های سیاه
دل قناری از این اتفاق سوخته است
به عکس های تو من خیره بوده ام تا صبح
برو که خاطره ات در اجاق سوخته است...
۴.۷k
۲۵ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.