دو چشم من تو را در آ سمان گم می کند امشب
دو چشم من تو را در آ سمان گم می کند امشب
تو را چون ماه نورانی تجسم می کند امشب
در اوج کهکشانها دل به دنبال نگاه تو
گذر از جایگاه خوان هفتم می کند امشب
زبانم گرچه خاموش است اما با صدای تو
به عشقت با همه دنیا تکلم می کند امشب
دلم دریای دلتنگی و طوفانی ست ازیادت
چو امواج خروشان دل تلاطم می کند امشب
دو چشم بی فروغ من به یاد چشمهای تو
نگاهم خاک پایت را تیمم می کند امشب
اگر چه دردلم خون است ازهجران روی تو
لبم بر روی زیبایت تبسم می کند امشب
دعایت می کنم هرشب که شاید باز برگردی
دل من عشق را با تو ترنم می کند امشب
تو را چون ماه نورانی تجسم می کند امشب
در اوج کهکشانها دل به دنبال نگاه تو
گذر از جایگاه خوان هفتم می کند امشب
زبانم گرچه خاموش است اما با صدای تو
به عشقت با همه دنیا تکلم می کند امشب
دلم دریای دلتنگی و طوفانی ست ازیادت
چو امواج خروشان دل تلاطم می کند امشب
دو چشم بی فروغ من به یاد چشمهای تو
نگاهم خاک پایت را تیمم می کند امشب
اگر چه دردلم خون است ازهجران روی تو
لبم بر روی زیبایت تبسم می کند امشب
دعایت می کنم هرشب که شاید باز برگردی
دل من عشق را با تو ترنم می کند امشب
۳.۱k
۲۹ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.