من و تو(فصل ۲ پارت ۱۰)
من و تو(فصل ۲ پارت ۱۰)
جوابمو نمیداد..... دستمو روی پیشونیش گذاشتم.. تو تب داشت میسوخت!!!
_نونا! نونا عزیزم پاشو!
+هوم.. ت.. ته..
_گاد...
براید استایل بغلش کردم و بدون اینکه به پدر و مادرم چیزی بگم از خونه خارج شدم.. (بود اینجا تهیونگ لباسای دیشبش تنش بودا)
نونا رو صندلی عقب ماشین گذاشتم تا دراز بکشه.. خودم هم سریع سوار ماشین شدم و حرکت کردم به سمت بیمارستان..
(چند دقیقه بعد تو راه)
+ت تهیونگ...
_عزیزم بخواب تا برسیم بیمارستان..
+تروخدا بگو امپول ننویسه..
_میگم عزیزم.. میگم..
(بیمارستان)
نونا رو دوباره براید استایل بغل کردم و بردمش تو..
_کی اینجا دکتره؟ یکی بیاد! (داد)
پرستار:اقای کیم چیزی شده؟
_همسرم خیلی بد مریض شده.. میشه ببرینش پیش دکتر؟...
پ:دنبالم بیاین...
دونبال پرستار بدو بدو رفتم پ وارد اتاق دکتر شدم..
(چند دقیقه بعد)
دکتر:سرما خورده.. خیلی خفیف نیست ولی ویروسیه.. چند تا دارو و امپول براش مینویسم.. هرروز مصرف کنه..
+ته تهیونگ.. (ترس)
_ااااااا میشه امپول ننویسین...
د:بله...
از زبون نونا:وقتی تو بغل ته بودم.. میتونم بگم بهترین حسی بود که توی دنیا داشتم... میتونم بگم بهترین موقعیت توی زندگیم بود...
ولی سرما خوردم! و باید هر روز دارو بخورم😐(دهنش سرویسه😂)
(چند روز بعد)
_نونا اینو بخور!
+نمیخوام!
_باید بخوریش تا خوب بشی...
+ن.... می... خواممممم...
_نوناااا!
+کوفت! 😐
_دلت تنبیه میخواد؟
و با کله شربت رو خوردم..
_😐...
(چند روز بعد)
هر روز جیمین میومد و باهام درس کار میکرد... به مرور زمان بهتر شدم...
_تهیونگگگ!
ببخشید بچا بیرون بودم...
جوابمو نمیداد..... دستمو روی پیشونیش گذاشتم.. تو تب داشت میسوخت!!!
_نونا! نونا عزیزم پاشو!
+هوم.. ت.. ته..
_گاد...
براید استایل بغلش کردم و بدون اینکه به پدر و مادرم چیزی بگم از خونه خارج شدم.. (بود اینجا تهیونگ لباسای دیشبش تنش بودا)
نونا رو صندلی عقب ماشین گذاشتم تا دراز بکشه.. خودم هم سریع سوار ماشین شدم و حرکت کردم به سمت بیمارستان..
(چند دقیقه بعد تو راه)
+ت تهیونگ...
_عزیزم بخواب تا برسیم بیمارستان..
+تروخدا بگو امپول ننویسه..
_میگم عزیزم.. میگم..
(بیمارستان)
نونا رو دوباره براید استایل بغل کردم و بردمش تو..
_کی اینجا دکتره؟ یکی بیاد! (داد)
پرستار:اقای کیم چیزی شده؟
_همسرم خیلی بد مریض شده.. میشه ببرینش پیش دکتر؟...
پ:دنبالم بیاین...
دونبال پرستار بدو بدو رفتم پ وارد اتاق دکتر شدم..
(چند دقیقه بعد)
دکتر:سرما خورده.. خیلی خفیف نیست ولی ویروسیه.. چند تا دارو و امپول براش مینویسم.. هرروز مصرف کنه..
+ته تهیونگ.. (ترس)
_ااااااا میشه امپول ننویسین...
د:بله...
از زبون نونا:وقتی تو بغل ته بودم.. میتونم بگم بهترین حسی بود که توی دنیا داشتم... میتونم بگم بهترین موقعیت توی زندگیم بود...
ولی سرما خوردم! و باید هر روز دارو بخورم😐(دهنش سرویسه😂)
(چند روز بعد)
_نونا اینو بخور!
+نمیخوام!
_باید بخوریش تا خوب بشی...
+ن.... می... خواممممم...
_نوناااا!
+کوفت! 😐
_دلت تنبیه میخواد؟
و با کله شربت رو خوردم..
_😐...
(چند روز بعد)
هر روز جیمین میومد و باهام درس کار میکرد... به مرور زمان بهتر شدم...
_تهیونگگگ!
ببخشید بچا بیرون بودم...
۵.۶k
۱۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.