game of love and hate(part 24)

تهیونگ:صبحانه رو خوردیم اماده شدم قبل از رفتن به شرکت رقتم دکتر دکتر گفت که قلبم مشکلی نداره اما عجیب بود قلبم وقتی پیش ات بودم بیش از اندازه تند میز و قتی به دکتر علائمم رو گفت بهم پیشنهاد کرد برم پیش یه تراپیست یا روانشناس  تعجب کردم
حرکت کردم به سمت شرکت و یه روز پر از مشغله کاری رو شروع کردم
ویوی ات
ات:صبحانه خیلی خوش مزه بود بعد از تموم شدن صبحانه نشستم جلوی تلوزیون و فیلم میدیم که این به فکرم رسید که برای جبران صبحانه  ناهار درست کنم ببرم براش شروع کردم یه اشپزی کردن میخواستم براش سوپ دنگجانگ درست کنم و کالپیجی دنده  خیلی خوب تزئین نشون کردم  بردمشون شرکت
  نکته :بچه ها کلویی منشی تهیونگ نیست معاونشه منشی تهیونگ یکی دیگست)
خیلی ذوق داشتم رفتم سمت دفتر  تهیونگ  میخواستم برم تو که منشیش جلو مو گرفت گفت
منشی :بدوم وقت قبلی نمی تونید برید تو
ات:من همسرشم
منشی: بزارید با رئیس  هماهنگ کنم
(مکالمه تلفنی منشی یا تهیونگ )
منشی :یه خانومی اومده میگه همسر تونه
تهیونگ: بفرستش داخل
پایان مکالمه
ات:رفتم داخل دیدم کلویی هم توی دفترش بود
ات:سلام ببخشید مزاحم شدم
تهیونگ:سلام کاری داشتی
ات: برا ناهار درست کردم
کلویی:تهیونگ  خوشبحالت همسرت کد بانویی
تهیونگ:چی درست کردی
ات:سوپ دنگجانگ ،کالپیجی دنده و فرانسوی و پن چن
تهیونگ:به نظر خوش مزه میاد ات من دستام درد میکنه میشه تو بزاری توی دهنم عااااااا(مثلا دهنش بازه و منتظره ات غذا بزاره دهنش )
ات :هوی مرتیکه دوباره داری چندش بازی درمیاری
(دوستان هر فحشی که میدم به دل نگیرید فیکه )
تهیونگ:بخواطر من
ات:عوقق ولی باشه
تهیونگ:عااااا
ات : هواپیمای سوپ دنگجانگ  داره میاد
تهیونگ:پشمام چه دست پختی داری