یک لحظه حتی چشم از من برنداری

یک لحظه حتی چشم از من برنداری
من با نگاهت زنده ام باور نداری؟! باور نداری پلکی از من چشم بردار

آن وقت می بینی مرا دیگر نداری

این غم که لبخند تو را با خود ندارم

سخت است آری سخت تر از هر نداری

پروانه ات بودم ولی از من پس از این

چیزی بجز یک مشت خاکستر نداری

با هر قدم پا می گذاری بر دل من

قربان لطفت! پای خود را برنداری
دیدگاه ها (۲)

غزل سرودن من هم حکایتی داردبه این بهانه دلم با تو صحبتی دارد...

نفس ثانیه ها سخت تر از سنگ شدهبین این فاصله و خاطره ها جنگ ش...

عشقت که مانده توی دلم بو گرفته استبوی طلسم و جنبل و جادو گرف...

...صبر کن تا به دلم جیره ی امشب برسد صبر کن تاب من از کف برو...

برو بمیربمیر بمیر بمیر بمیر بمیر تو لیاقت شونو نداری! فقط ب...

چند ده سال بعد شده. تنها در ساحل خلوت نوشهر قدم می زنی. با خ...

عشـــق تحقیر شـده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط