از یه زمانی به بعد از بعد یه بحران یا درد دیگه به آدمها

از یه زمانی به بعد، از بعد یه بحران یا درد، دیگه به آدمهای دور برت، به غریبه ها و آشناها به چشم دشمن، رقیب، اونی که دلت رو شکست، اونی که بهت دروغ گفت، اونی که ... نگاه نمی کنی. فقط با اندوه و لبخندی بر لب نگاه می کنی و میگذری. آدم بودن خودش به تنهایی درد و اندوهی جانکاهه.
دیدگاه ها (۱)

‏واقعا ممنونم که آپشنی به عنوان خواب وجود داره. چشاتو میبندی...

تسلیم شدم. نه شلوغ می‌کنم، نه اعتراض می‌کنم، نه حتا ناراحتی...

‏ولی پدر و مادرای دهه شصتیا همیشه میگفتن همه جور‌ امکاناتی ب...

ناامیدی کجاست؟ زمانی‌ست که تمام راه‌های ممکن را امتحان کرده ...

سفید تر از برف :)(: سیاه تر از خاکستر p9

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط