وسعت درد فقط سهم من است باز هم قسمت غم ها شده ام

وسعت درد فقط سهم من است ، باز هم قسمت غم ها شده ام ،

دگر آیینه ز من با خبر است ، که اسیر شب یلدا شده ام ،

من که بی تاب شقایق بودم ، همدم سردی یخ ها شده ام ،

کاش چشمان مرا خاک کنید ، تا نبینم که چه تنها شده ام
دیدگاه ها (۱)

این روزها که می گذردیک ترانه تلخقصه ی تنهایی های مرا می سرای...

وقتی همه را شبیه او می بینی عاشق هستیوقتی که او را شبیه همه ...

تو برو پیچک من ، فکر تنهایی این قلب مرا هیچ مکن ،رو پیشانی م...

بیهوده نقاش بوده ام این همه سالبه چشم هایت که می رسم ، قلم م...

دیر گاهی ست که تنها شده ام غصه غربت صحرا شده اموس...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

مرگ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط