ادامه پارت قلب پاک

ادامه پارتـ⁹: قلب پاک!؟

این پارت هم متاسفانه جون طولانی بود مجبور بودم تو دوتا پست بزارم پست قبلی اول پارت نه ـه


گفتم:(ا... اورانوس....... کجاست!؟)
دیانا:(نگران اون نباش......)
دکتر اومد
دکتر:(خداروشکر زنده موندـ..... الان میتونه از بیمارستان مرخص شه....)
سعی کردم پا بشم
گفتم:(میشه اینارو ازم جدا کنین!؟)
و به دستگاه ها اشاره کردم
دکتر:(الان میام)
تا اون موقعی که دکتر اومد همه رو خودم کَندم
دکتر:(نباید اینجوریــــــــ......)
تا حرفش تموم نشده بود گفتم:(یکم سرعتت رو زیاد کن مگر نه خیلی از مریضا به خاطر کُندیت از دنیا میرن! و راستی ممنون بابت اینکه زنده نگهم داشتین) "عادی ترین تخریب بعلاوه تشکر کلارک به روایت متن✓"
به دیانا گفتم:(لباسام کو!؟)
به صندلی کنار اشاره کرد
سریع برشون داشتم و پوشیدم
گفتم:(از لباسای بیمارستان بدم میاد!)
یهو جیمز دستمو گرفت
جیمز:(کلارک!؟)
گفتم:(هوم!؟)
جیمز:(یه لحظه قبل اینکه بری..... باهات کار دارم.)
گفتم:(باشه.....)
دیانا:(اگه اشکالی نداره منم میام)
جیمز:(اشکالی نداره....)

بقیه پارت های رمان: https://wisgoon.com/c/1920495/

ادامهـ دارد.....

#داستان#کمیک#رمان#سونیک#شدو
دیدگاه ها (۸)

اصن عالی

منم بلاخره ست کردمححححح

پارتـ⁹: قلب پاک!؟ پارت ۹ هم چون طولانی بود مجبورم تو دوتا پس...

پارتـ⁸: به خاطر دلیل همیشگی بیهوش نشده....! (ساعت ۱۱:۴۵)(شیو...

رمان بغلی من پارت ۳۱ارسلان: از این ناراحت شدم که کسی نداره ب...

پارت ²⁵: توهم حس میکنی؟ (ساعت ۱۳)(خانه جیمز) خونه توی سکوت غ...

قاصدک کوچولوی من💔🥀پارت2ویو تنا: آروم برگشتم پشت سرمو نگاه کر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط