بابایی

بابایی




هوپی. خوشگلم حوصله که سر نرفته
&نه عمو جون
جیمین. به بابات بگو زود زود ترو بیاره اینجا
&چشم
کوک .میشه اجازه بدی من اون لپای ترو بخروم
& نه دلدم میگیره(کیوت و دستشو می‌زاره رو لپاش)
کوک. شوخی کردم فدات شم (خم میشه و اروم لپشو میبوسه)
نامی. سوجین
&بله
نامی. پاهات سردش نیست با این لباس
&نه
ته. میخوای رو پاهات پتو بکشم که گرم بشن
&اره
ته. بیا عزیزم
&ممنونم
یونگی. میتونم رو پاهات دراز بکشم
& البته
یونگی. مرسی (سرشو می‌زاره رو پاهاش و می‌ره تو گوشی)
هوپی. بیاین براتون میوه آوردم
جیمین. آخ دستت درد نکنه هیونگ
نامی. چه خوبه
کوک. بیا خوشگلم(یه کمی میوه می‌زاره تو دهن سوجین)
& مرسی
-من اومدم
یونگی. عه خوش اومدی
&سلام بابایی(بدو بدو می‌ره استقبالش و می‌ره بغلش)
-سلام قربونت برم
نامی. سلام هیونگ
کوک. سلام
جیمین. سلام
هوپی. سلام
ته. سلام
-سلام به همه
هوپی. هیونگ بیا بشین داشتیم میوه می‌خوردیم
-نه دیگه دیر وقته باید بریم
کوک. هیونگ میشه شبو اینجا بمونید
نامی. اره فکر خوبیه
-نمیدونم سوجین تو دوست داری اینجا بمونیم
&اره خیلی
-خیلی خوب باشه
&اخجون
هوپی. کار خوبی می‌کنید دور همدیگه خوش میگذره
(همه ی اعضا تو خونه های هم اتاق های جداگانه ی برای خودشون دارن)
-بابایی تو بیا بریم اتاق من بهت لباس بدم
&باشه
-خوب وایسا ببینم چی هست که اندازه بشه آهان این کوتاه ترین شلوارک و تشیرتمع اما فکر کنم بازم برات بزرگ باشه اما اشکالی ندارد بپوش
&باشه کجا بپوشم
-من میرم بیرون تو راحت بپوش
&باشه
یونگی. چیشد هیونگ لباس پیدا کردی یا بگم برن از خونه بیارن
-نه یه چیزی پیدا کردم اما مطمعنم قراره توش گم بشه
یونگی. خیلی کوچولو مچلوعه
-طبیعیه اون فقط پنج سالشه
&بابایی پوشیدم
-باشه داریم میایم (در و باز کرد و رفت تو)
یونگی. ای وای توش واقعا گم شدی
-خیلی بزرگه برات
&اما خیلی راحته
-اذیتت نمیکنه
& نه اصلا
یونگی. ولی خیلی کیوت شدی
-اره خیلی بیا بغلم بریم پایین
جیمین. اومدین عه این فسقلی رو نگا کن تو لباسهای باباش گم شده
نامی. اجازه دارم شما رو ببوسم خانم کوچولو
&بله
نامی. مرسی(موهاش که ریخته بود رو صورتش رو کنار می نه و پیشونیش رو میبوسه)
ته. این فندوق رو بده بغل من هیونگ
-بیا
ته. چقدر تو خوشگلی کوچولو
&مرسی
هوپی. هیونگ شام خوردی یا برات گرم کنم
-نه یه چیزای خوردم
دیدگاه ها (۲۳)

بابایی-بیا بغلم ببینمت دخترم&باشه(رفت و نشست رو پاهاش)-چیکار...

بابایی-خوشگلم تو حوصله سر نرفته؟&چرا-بیا اینجا&چشم(می‌ره پیش...

بابایی&(تو خواب یه چیزیای زیر لب میگه و لبخند پر رنگی می نه)...

بابایینامی. جین به اون گوشیت جواب بده-عه مال منه جیمین. نه پ...

مافیای من پارت ۲۳اوجوما کیمچی هارو آوردنامجون : خوب تو این د...

مافیای من پارت ۲۰یونگی : حالا الان خوبی؟جیمین : آره خوبم یون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط