پرش زمانی به دو سال بد
پرش زمانی به ( دو سال بد )
- ویو
ما الان یک پسر داری که اسمش لی اون هستش خیلی شبیه جانکوک هستش با جانکوک بیشتر از من وقت میگذرونه الآنم با هم رفتن بستنی بخورن
+ ویو
ما الان یه پسر ناز داریم که کپ خودمه من یه دختر میخوام اما لینا میگه لی اون هنوز بچس و باید از اون مراقب کنه خودمونم چون ایدلیم بهش حق میدم لی اون باید بزرگ شه بدش در موردش حرف میزنیم
+ ویو ( حال )
رفتیم با لی اون بستنی خریدیم و رفتیم خونه دیدم لینا داره با اعضا حرف میزنه که شنیدم شب مهمون داریم رفتم از پشت بغلش کردم که گفت
- جانکوکا شب مهمون داریم
+ اع خیل خب بابا شنیدی مهمون داریم( رو به لی اون)
لی اون: پله با ب ا ( لحنه بچگونه )
+ آفرین پسر بابا
- مامان جون تو ام اینجایی بیا تو بغلم قشنگم دلم برات تنگ شد بستنی خریدی خوشتیپ
لی اون: پله
- آخ الاهلی من فدات بشم
لی اون : ( خنده )
+ تازه برای مامانشم آوردیم
- جدی
+ بله پس چی بیا
- آخ جون تعم های مورد علاقم
+ ( لبخند )
- خیل خب بعدش میخورم کلی کار دارم شب مهمون داریم
+ باشه چیکار باید بکنم
- اول من میرم لی اون رو خواب میکنم بعدش باهم کارها و انجام میدیم
+ باشه عشقم ( لبخند )
- باشه پس من رفتم توی اتاق لی اون
- ویو
رفتم توی اتاق لی اون تا بهش شیر بدم رفتم بهش شیر دادم که خوابش برد که نگاه کردم به در که دیدم جانکوک کنارشه و داره منو نگاه میکنه
- چاگیا اینجا چیکار میکنی
+ آمدم تو و بچم رو ببینم مشکلیه ( لبخند )
- مشکل که چه عرض کنم نه تا میخوای نگاه کن ( گذاشتن لی اون روی تختش و رفتن پیش کوک )
+ یا ببین داری دوباره تحریکم میکنی
- پس بیا بیشتر تحریکت کنم ( بوسیدن کوک )
+ یا
- چرا لپات گل انداخت
+ یا اینکارو باهام نکن
- باشه بریم کار ها و بکنیم
+ وقتی داشتی به لی اون شیر میدادی خودم همه کار کردم
- پس غ
+ غذا هم گفتم برامون بیارن از بیرون
- مرسی عزیزم
+ خواهش
که
- ویو
ما الان یک پسر داری که اسمش لی اون هستش خیلی شبیه جانکوک هستش با جانکوک بیشتر از من وقت میگذرونه الآنم با هم رفتن بستنی بخورن
+ ویو
ما الان یه پسر ناز داریم که کپ خودمه من یه دختر میخوام اما لینا میگه لی اون هنوز بچس و باید از اون مراقب کنه خودمونم چون ایدلیم بهش حق میدم لی اون باید بزرگ شه بدش در موردش حرف میزنیم
+ ویو ( حال )
رفتیم با لی اون بستنی خریدیم و رفتیم خونه دیدم لینا داره با اعضا حرف میزنه که شنیدم شب مهمون داریم رفتم از پشت بغلش کردم که گفت
- جانکوکا شب مهمون داریم
+ اع خیل خب بابا شنیدی مهمون داریم( رو به لی اون)
لی اون: پله با ب ا ( لحنه بچگونه )
+ آفرین پسر بابا
- مامان جون تو ام اینجایی بیا تو بغلم قشنگم دلم برات تنگ شد بستنی خریدی خوشتیپ
لی اون: پله
- آخ الاهلی من فدات بشم
لی اون : ( خنده )
+ تازه برای مامانشم آوردیم
- جدی
+ بله پس چی بیا
- آخ جون تعم های مورد علاقم
+ ( لبخند )
- خیل خب بعدش میخورم کلی کار دارم شب مهمون داریم
+ باشه چیکار باید بکنم
- اول من میرم لی اون رو خواب میکنم بعدش باهم کارها و انجام میدیم
+ باشه عشقم ( لبخند )
- باشه پس من رفتم توی اتاق لی اون
- ویو
رفتم توی اتاق لی اون تا بهش شیر بدم رفتم بهش شیر دادم که خوابش برد که نگاه کردم به در که دیدم جانکوک کنارشه و داره منو نگاه میکنه
- چاگیا اینجا چیکار میکنی
+ آمدم تو و بچم رو ببینم مشکلیه ( لبخند )
- مشکل که چه عرض کنم نه تا میخوای نگاه کن ( گذاشتن لی اون روی تختش و رفتن پیش کوک )
+ یا ببین داری دوباره تحریکم میکنی
- پس بیا بیشتر تحریکت کنم ( بوسیدن کوک )
+ یا
- چرا لپات گل انداخت
+ یا اینکارو باهام نکن
- باشه بریم کار ها و بکنیم
+ وقتی داشتی به لی اون شیر میدادی خودم همه کار کردم
- پس غ
+ غذا هم گفتم برامون بیارن از بیرون
- مرسی عزیزم
+ خواهش
که
- ۲.۳k
- ۲۶ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط