اکسهمافیا
#اکسه_مافیا
پارت ۱۹
ویو کوک
_ن عزیزم دوست پسرشم
&چی دوست پسر
_اره دوست پسر
&ام امکان نداره ا.ت این جدی میگه
+لطفا حواست به حرفات باشه این ن جونگ کوک و بعدش بله حدی میگه بک زدیم
&ا.ت اون لیاقتت رو نداره
_ن تو داری کاری نکن دندونات تو دهنت بشکونم(خیلی عصبی)
&ا.ت یه لحظه میای اینور میخوام با خودت تنها حرف بزنم
ویو ا.ت
از اینکه اینجوری برخورد کرد ناراحت شدم چند روزه قبل هم حرفی زد که از اون موقع از دستش عصبی بودم (چند روزه قبل همون روزه عملیات وقتی ا.ت خیلی حالش بده یوهان ازش میپرسه چیشده و ا.ت میگه از کوک خبری تیست و درجواب یوهان میگه امیدوارم مرده باشه که ریختش رو دیگه نبینم مر.تیکه اینجوری میتونم ا.ت رو ماله خودم کنم و ا.ت اینو میشنوه )
+نیازی نمیبینم بخوام باهات تنها صحبت کنم
&ا.ت لطفا
_نمیگه نمیخواد چی میگی(عصبی و داد)
& با تو نبودم
_فایده نداره تا سر و صورتت رو خ.ونی نکنم آدم نمیشی(با عصبانیت به سمتش میره که ا.ت و میون سریع میگیرنش)
+کوک اروم باش اون ارزشش رو نداره الان میرم ببینم چی میگه
_چرا بری وقتی میدونی میخواد گو.ه بخوره
+ چون اگه چیزه دیگه ای بگه تو از کوره در میری میگیری سر و صورتشو میاری پایین بعد برات داستان میشه اون موقع من از کوره در میرم و داستان میشه پس آروم باش من زود میام
بو.سه ای به گونه کوک زدم و موهاش رو مرتب کردم و به سمت یوهان برگشتم
+بیا اینور حرفتو سریع بگو باس برم
&ا.ت اون به دردت نمیخوره اون یه بار ولت کرده رفته پس میتونه دوباره این کارو کنه هنوز دیر نی برو بهش بگو از بک زدن باهات پشیمونم و بیا با من
+یوهان میفهمی داری چه گو.هی میخوری چیه نکنه نقش بازی کردنمون رو باور کردی ببین تمام رفتارام بخاطره این بود که حسادت کوک رو تحریک کنم که کاراش رو زود تر اوکی کنه که کرد فک نکن از اول نفهمیدم بهم حس داری به روی خودم نیاوردم که شاید تعقیر کنه اما ن همون اول هم گفتم من تو رو فقط به چشمه دوست میبینم و هیچ وقت جز این نخواد شد پس بهم حس پیدا نکن ولی ن گوشت بدهکار نبود فک کردی همون روزه اول نفهمیدم از قصد اومدی پیشم نشستی البته انقد خوب نقش بازی کردی که من بعد چند رو متوجه شدم حالا هم چر.ت و پر.ت گفتن و تموم کن
&ولی
+ولی نداره
& بی پدر اون حر.ومی لیاقتت رو نداره
دو سیلیه محکم زدم زیره گوشش تا بفهمه داره چی میگه+ قبلا هم گفتم بفهم چی میگی ولی فایده نداشت شانس آوردی تو دانشگاهیم وگرنه.. از این به بعد هم قرار نیست هیچ وقت همو ببینم و باهم حرف بزنیم حتی به عنوان دوست
عذرخواهی کرد رفت رفتیم نشستیم
_چیشد چیگفت
×دختر چی گفت انقد محکم زدی تو گوشش انقد بلند زدی که صداش کل کلاسو گرفت همه نگاتون میکردن بعد یه بارم نزدی دوبار هر دوبار یکی از یکی بدتر
+..
به مناسبت تولد کوک
پارت ۱۹
ویو کوک
_ن عزیزم دوست پسرشم
&چی دوست پسر
_اره دوست پسر
&ام امکان نداره ا.ت این جدی میگه
+لطفا حواست به حرفات باشه این ن جونگ کوک و بعدش بله حدی میگه بک زدیم
&ا.ت اون لیاقتت رو نداره
_ن تو داری کاری نکن دندونات تو دهنت بشکونم(خیلی عصبی)
&ا.ت یه لحظه میای اینور میخوام با خودت تنها حرف بزنم
ویو ا.ت
از اینکه اینجوری برخورد کرد ناراحت شدم چند روزه قبل هم حرفی زد که از اون موقع از دستش عصبی بودم (چند روزه قبل همون روزه عملیات وقتی ا.ت خیلی حالش بده یوهان ازش میپرسه چیشده و ا.ت میگه از کوک خبری تیست و درجواب یوهان میگه امیدوارم مرده باشه که ریختش رو دیگه نبینم مر.تیکه اینجوری میتونم ا.ت رو ماله خودم کنم و ا.ت اینو میشنوه )
+نیازی نمیبینم بخوام باهات تنها صحبت کنم
&ا.ت لطفا
_نمیگه نمیخواد چی میگی(عصبی و داد)
& با تو نبودم
_فایده نداره تا سر و صورتت رو خ.ونی نکنم آدم نمیشی(با عصبانیت به سمتش میره که ا.ت و میون سریع میگیرنش)
+کوک اروم باش اون ارزشش رو نداره الان میرم ببینم چی میگه
_چرا بری وقتی میدونی میخواد گو.ه بخوره
+ چون اگه چیزه دیگه ای بگه تو از کوره در میری میگیری سر و صورتشو میاری پایین بعد برات داستان میشه اون موقع من از کوره در میرم و داستان میشه پس آروم باش من زود میام
بو.سه ای به گونه کوک زدم و موهاش رو مرتب کردم و به سمت یوهان برگشتم
+بیا اینور حرفتو سریع بگو باس برم
&ا.ت اون به دردت نمیخوره اون یه بار ولت کرده رفته پس میتونه دوباره این کارو کنه هنوز دیر نی برو بهش بگو از بک زدن باهات پشیمونم و بیا با من
+یوهان میفهمی داری چه گو.هی میخوری چیه نکنه نقش بازی کردنمون رو باور کردی ببین تمام رفتارام بخاطره این بود که حسادت کوک رو تحریک کنم که کاراش رو زود تر اوکی کنه که کرد فک نکن از اول نفهمیدم بهم حس داری به روی خودم نیاوردم که شاید تعقیر کنه اما ن همون اول هم گفتم من تو رو فقط به چشمه دوست میبینم و هیچ وقت جز این نخواد شد پس بهم حس پیدا نکن ولی ن گوشت بدهکار نبود فک کردی همون روزه اول نفهمیدم از قصد اومدی پیشم نشستی البته انقد خوب نقش بازی کردی که من بعد چند رو متوجه شدم حالا هم چر.ت و پر.ت گفتن و تموم کن
&ولی
+ولی نداره
& بی پدر اون حر.ومی لیاقتت رو نداره
دو سیلیه محکم زدم زیره گوشش تا بفهمه داره چی میگه+ قبلا هم گفتم بفهم چی میگی ولی فایده نداشت شانس آوردی تو دانشگاهیم وگرنه.. از این به بعد هم قرار نیست هیچ وقت همو ببینم و باهم حرف بزنیم حتی به عنوان دوست
عذرخواهی کرد رفت رفتیم نشستیم
_چیشد چیگفت
×دختر چی گفت انقد محکم زدی تو گوشش انقد بلند زدی که صداش کل کلاسو گرفت همه نگاتون میکردن بعد یه بارم نزدی دوبار هر دوبار یکی از یکی بدتر
+..
به مناسبت تولد کوک
- ۲.۲k
- ۱۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط