اکسهمافیا
#اکسه_مافیا
پارت ۲۱
ا.ت ماش.ه رو کشید ولی میون سریع تف.نگ رو به بالا هدایت کرد و تی.ر به یوهان نخورد
یهو حس کردم ا.ت داره میوفته سریع گرفتمش دستاش میلرزید و نفس بالا نمیومد میون با ترس گفت
×وای ن ا.ت ن باز ن ترو خدا
_چیه چیشده
×یه جور حم.له عصبی
_چیییییی
حسابی ترسیده بودم نمیدونستم چیکار کنم میون به کیف ا.ت حم.له کرد و یه قرص ازش بیرون آورد به یه بطریه آب معدنی
×ا.ت دهنتو باز کن
قرص رو با ترس و بغض تو دهنت ا.ت گداشت و بعد آب
_بغل.ش کن سریع بریم تو حیاط تو یه محیط باز
و رو به یوهان کرد و گفت
×ما تورو به عنوان دوست قبول کردیم ولی تو همچین کاری کردی واسا هنوز کار به کارت دارم الانم اگه نزاشتم یه تی.ر حرو.مت کنه بخاطره این بود نمیخواستم دستای ا.ت به خو.ن همیچین آدمه کثیفی آلوده شه
_فقط صبر کن
و با سرعت از اونجا رفتیم تو راه میون استاد رو دیدیم و میون به استاد گفت که به ا.ت حم.له عصبی دست داده و داریم میرم تو حیاط و یکم بهتر شد میتین و استادم هم قبول کرد(ادمین=حالا ایران بود میگفت شما چرا میرید نمیگفت طرف داره می.میره باید چند نفر کنارش باشن حواسشون باشه والا بخدا) رفتیم تو حیاط میون یکم آب به صورت ا.ت زد ا.ت یواش یواش بهتر شد
بچها من خوبم بریم کلاس مرسی کنارمید
_هی این چه حرفیه میخ ای نریم کلاس
× اگه ما نباشیم کی باشه بعد راست میگه اگه میخوای این زنگ نریم
مرسی ولی ن الان خوبم
بلند شدیم و به سمت کلاس حرکت کردیم ذهنم مشغول بود که از کی به ا.ت حم.له دست میده و چرا ولی نمیخواستم الان ازش بپرسم پس میزارن واسه یه وقته بهتر ا.ت تازه بهتر شده نمیخوام بهش فشار وارد کنم کلاس تموم شد جزوه های دیروز رو گرفتم هم برای ا.ت رو هم ماله خودم رو قرار شد میون باهامون بیاد تا یکم حال ا.ت بهتر شه سوار شدیم و رفتیم یهو موقع رانندگی یه سوزش وحشتناکی ...
خب خب اینم از تکمیل سه پارت میدونم دیر شد ولی این چند وقت حالم خوب نیست
شرط =۱۰لایک❤️ ، ۱۰کامنت🗨
پارت ۲۱
ا.ت ماش.ه رو کشید ولی میون سریع تف.نگ رو به بالا هدایت کرد و تی.ر به یوهان نخورد
یهو حس کردم ا.ت داره میوفته سریع گرفتمش دستاش میلرزید و نفس بالا نمیومد میون با ترس گفت
×وای ن ا.ت ن باز ن ترو خدا
_چیه چیشده
×یه جور حم.له عصبی
_چیییییی
حسابی ترسیده بودم نمیدونستم چیکار کنم میون به کیف ا.ت حم.له کرد و یه قرص ازش بیرون آورد به یه بطریه آب معدنی
×ا.ت دهنتو باز کن
قرص رو با ترس و بغض تو دهنت ا.ت گداشت و بعد آب
_بغل.ش کن سریع بریم تو حیاط تو یه محیط باز
و رو به یوهان کرد و گفت
×ما تورو به عنوان دوست قبول کردیم ولی تو همچین کاری کردی واسا هنوز کار به کارت دارم الانم اگه نزاشتم یه تی.ر حرو.مت کنه بخاطره این بود نمیخواستم دستای ا.ت به خو.ن همیچین آدمه کثیفی آلوده شه
_فقط صبر کن
و با سرعت از اونجا رفتیم تو راه میون استاد رو دیدیم و میون به استاد گفت که به ا.ت حم.له عصبی دست داده و داریم میرم تو حیاط و یکم بهتر شد میتین و استادم هم قبول کرد(ادمین=حالا ایران بود میگفت شما چرا میرید نمیگفت طرف داره می.میره باید چند نفر کنارش باشن حواسشون باشه والا بخدا) رفتیم تو حیاط میون یکم آب به صورت ا.ت زد ا.ت یواش یواش بهتر شد
بچها من خوبم بریم کلاس مرسی کنارمید
_هی این چه حرفیه میخ ای نریم کلاس
× اگه ما نباشیم کی باشه بعد راست میگه اگه میخوای این زنگ نریم
مرسی ولی ن الان خوبم
بلند شدیم و به سمت کلاس حرکت کردیم ذهنم مشغول بود که از کی به ا.ت حم.له دست میده و چرا ولی نمیخواستم الان ازش بپرسم پس میزارن واسه یه وقته بهتر ا.ت تازه بهتر شده نمیخوام بهش فشار وارد کنم کلاس تموم شد جزوه های دیروز رو گرفتم هم برای ا.ت رو هم ماله خودم رو قرار شد میون باهامون بیاد تا یکم حال ا.ت بهتر شه سوار شدیم و رفتیم یهو موقع رانندگی یه سوزش وحشتناکی ...
خب خب اینم از تکمیل سه پارت میدونم دیر شد ولی این چند وقت حالم خوب نیست
شرط =۱۰لایک❤️ ، ۱۰کامنت🗨
- ۲.۱k
- ۱۳ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط