دیروز صدای داد و قال همسایه

دیروز صدای داد و قال همسایه
بغلی‌مون شده بود آفت‌ِ گوش‌های
بی نوایم.مرد همسایه صدای دادش
رو کرده بود غزل،عین بلبل،نوا می‌زد...
که چی؟! که می‌گفت؛
"خونه بابات نباید سه روز بمونی ! "
از مرد هِی داد و از زن هِی خواست !
آخرش که صداشون خش برداشت
خانم همسایه گفت :
بابا اینا از مشهد اومدن!
مرد همسایه خیلی آروم گفت : برو،
سه روز دیگه تو از ‹خونه بابات› بیا
من از ‹مریض‌خونه›...!
قشنگ بود مگه نه ؟!
میگن این رسم لوتی‌های عآشقه که
وسطِ دعوا یه همچین
نرخی تعیین می‌کنند...!😌🌱
دیدگاه ها (۴)

دردت‌بـه‌سَـرم،چقدر‌قربـون‌صَدقه‌ِ‌قشنگیهـــ...😌🌱

واسه‌ شماهایی ‌که‌ زیاد باگوشی‌ سروکار دارید...😉

کاش قوری بودمبا شکمی همیشه انباشتهاز چایی...😍☕🍃#چِ‌جآنَم 😍#ح...

صبح در کوچه‌ی ما منتظرِ خنده‌ی توست‌...🌱😀#حس_خوب_فرفری 😍

میدونست از صدای رعد و برق وحشت می کنم. اولین آسمون غُرمبه زد...

چپتر ۸ _ سایه های تارهوا سردتر از همیشه بود. باربارا با گلدا...

الماس من )پارت ۲ برگردوند به صورت لیلی. تو متعلق به این جمع ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط