جونگ کوک چند سال پیش یه اتفاقی اوفتاد خیلی وقت گذشت
جونگ کوک : چند سال پیش . یه اتفاقی اوفتاد . خیلی وقت گذشته . با برادرم تازه اومده بودیم سئول . آدرس رو گم کرده بودیم برای همین تا تصفه شب تو خیابونا پرسه میزدیم . نمیدونم چه کار احمقانهای کردم . وقتی دیدم کسی تو خیابونا نیست رایحمو آزاد کردم . خسته شدم بس که جلوشو گرفتم . برادرمم یه اومگا بود . رایحه مون تقریبا شبیه هم بود . . نمیدونم چجوری . از کجا یه آلفایی پیدا شد و اوند سمتمون . از رایحه وانیل من تونست پیدامون کنه . برادرم جلوش ایستاد . اون آلفا دنبال من میگشت دنبال بوی وانیل بود . ترسیده بودم . خواستم جلوشو بگیرن ولی زورم نمیرسید . برادرم خیلی مقاومت کرد . مدام فریاد میزد . ( کوک تو برو . من خوبم) من خوبم
《اشکاش از روی گونه هاش غلتید و روی دستای تهیونگ اوفتاد. . تهیونگ صورتش کوک رو سمت خودش برگردوند و اشکاشو پارک کرد . فکر نمیکرد انقدر بهش ظلم شده باشه》
تهیونگ : وانیل کوچولوم .. وانیله من آروم باش . آروم باش . من اون نیستم . من مثل اون حرومزاده نیستم . من مثل اون اذیتت نمیکنم . کوک من واقعا دوست دارم به قدری که اگه با تیر بخوای منو بزنی . خودم میام جلوت وایمیسم که یه وقت ناراحت نشی تیرت خطا رفته ....... خب وانیل من میتونی بقیهشو تعریف کنی
جونگ کوک : ادامش ؟؟ ادامش چیه ؟؟ من از اون جا رفتم از مشت دیوار میتونستن ببینم چقدر وحشتناک داره به برادرم تجاوز میکنه نتونستن کاری کنم .. فقط تماشا کردم .. و با همون نگاه از جلوی چشمام با یه پارچهی سفید روی سرش تماشاش کردم .. نتونستم کاری کنم . چون یه اومگا بودم که جونم تو خطر بود . و بحاطر رایحهام اونو عوضی به اینجا کشیدم . همش تقصیر من بود ....
تهیونگ : تقصیر تو نبود . کوک . تو مقصر نبودی . همه چی برمیگرده به اون لعنتی ک اون نیمیتونست خودشو کنترل کنه . نکر . میتونست دنبالت نیاد . ولی اومد . مقصر واقعی کسیه که نمیتونه تخماشو کنترل کنه . نه کسی که فقط رایحهشو آزاد کرده . .. من حتی با اینکه جفتت بودن و جلو خودمو گرفتم مارکت نکنم . انقدر رو خودمون کنترل داریم . ولی اون مقصره کوک نه تو .. اینا رو به خودت نگو
جونگ کوک : ....
ادامه دارد
#تابع_قوانین_ویسگون #نفر_بعدی_در_کار_نیست #ما_انسانیم_نه_حیوون
#نامجون #جین #شوگا #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگ_کوک #تهکوک #یونمین #نامجین #سپ #بی_تی_اس #بنگتن #استری_کیدز #بنگچان #لینو #چانگبین #جیسونگ #جونگین #هیونجین #فیلیکس #سونگمین #هیونلیکس #مینسونگ #فیک_نویس #حمایت
《اشکاش از روی گونه هاش غلتید و روی دستای تهیونگ اوفتاد. . تهیونگ صورتش کوک رو سمت خودش برگردوند و اشکاشو پارک کرد . فکر نمیکرد انقدر بهش ظلم شده باشه》
تهیونگ : وانیل کوچولوم .. وانیله من آروم باش . آروم باش . من اون نیستم . من مثل اون حرومزاده نیستم . من مثل اون اذیتت نمیکنم . کوک من واقعا دوست دارم به قدری که اگه با تیر بخوای منو بزنی . خودم میام جلوت وایمیسم که یه وقت ناراحت نشی تیرت خطا رفته ....... خب وانیل من میتونی بقیهشو تعریف کنی
جونگ کوک : ادامش ؟؟ ادامش چیه ؟؟ من از اون جا رفتم از مشت دیوار میتونستن ببینم چقدر وحشتناک داره به برادرم تجاوز میکنه نتونستن کاری کنم .. فقط تماشا کردم .. و با همون نگاه از جلوی چشمام با یه پارچهی سفید روی سرش تماشاش کردم .. نتونستم کاری کنم . چون یه اومگا بودم که جونم تو خطر بود . و بحاطر رایحهام اونو عوضی به اینجا کشیدم . همش تقصیر من بود ....
تهیونگ : تقصیر تو نبود . کوک . تو مقصر نبودی . همه چی برمیگرده به اون لعنتی ک اون نیمیتونست خودشو کنترل کنه . نکر . میتونست دنبالت نیاد . ولی اومد . مقصر واقعی کسیه که نمیتونه تخماشو کنترل کنه . نه کسی که فقط رایحهشو آزاد کرده . .. من حتی با اینکه جفتت بودن و جلو خودمو گرفتم مارکت نکنم . انقدر رو خودمون کنترل داریم . ولی اون مقصره کوک نه تو .. اینا رو به خودت نگو
جونگ کوک : ....
ادامه دارد
#تابع_قوانین_ویسگون #نفر_بعدی_در_کار_نیست #ما_انسانیم_نه_حیوون
#نامجون #جین #شوگا #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگ_کوک #تهکوک #یونمین #نامجین #سپ #بی_تی_اس #بنگتن #استری_کیدز #بنگچان #لینو #چانگبین #جیسونگ #جونگین #هیونجین #فیلیکس #سونگمین #هیونلیکس #مینسونگ #فیک_نویس #حمایت
- ۳۷۸
- ۲۵ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط