پارت ۳
پارت ۳
که بعد از چند دقیقه
دکتر وارد واگنی که جنی داخلش بود شد
علامت دکتر ♡
♡: سرکار خانم کیم جنی( خوشحال)
☆: بله!
♡: خوشبختانه مشکل شما رو میتونیم حل کنیم اما...
☆: اما چی؟(کنجکاو)
♡: اما نیاز به هزینه ی خیلی زیادی هست
☆: مگه هزینش چقدره؟
♡: ۵٠٠میلیون دلار
جنی سکوت کرده بود که لیسا یهو گفت
*: مشکلی نیست اقای دکتر من پولو جور میکنم
☆: لیسا یعنی چی این چه حرفیه که میزنی هانن؟
*: حرف نباشه پولشو خودم جور میکنم غر غر هم نکن
☆: باشه (خیلی اهسته و خجالتی)
♡: خیلی خب من دیگه برم مزاحمتون نمیشم (پوزخند)
ویو جنی
باورم نمیشد لیسا همچین کاری بکنه تقریباً وسط های شب بود که اعضا خداحافظی کردن و باهم رفتن منم خیلی خسته شده بودم از شدت خستگی چشمام همه جارو چهارتا می دید رفتم رو تخت خوابیدم
صبح روز بعد..
علامت مراقب یا همون پرستار!
!: خانم صبح شده نمیخواین بلند شین(لبخند)
☆: عااا کی صبح شده من باید الان مدرسه باشم نه نــــــــه
؛ × *: هــــــــو هو عجله نکن گربه کوچولو امروز مدرسه تعطیله
☆: شما کی اومدین اینجا؟
؛ : یک ساعت پیش وقتی جنابعالی خوابیده بودی
☆: خب چرا بیدارم نکردین؟(لوس بازی)
×: نمی خواستیم اذیت شی چون یکم حالت خوب نیست گفتیم بخوابی و استراحت کنی
*: من تا فردا پولو جور می کنم تازه شنبه کلاس تعطیله بجاش باید شنبه کارای درمانت رو شروع کنن
☆: ولی من گفتم .......
هنوز ادامه حرفشو نزده بود که لیسا...
*: حرفم نباشه دیگه نبینم غر بزنی ها!(با داد)
دو روز بعد......
که بعد از چند دقیقه
دکتر وارد واگنی که جنی داخلش بود شد
علامت دکتر ♡
♡: سرکار خانم کیم جنی( خوشحال)
☆: بله!
♡: خوشبختانه مشکل شما رو میتونیم حل کنیم اما...
☆: اما چی؟(کنجکاو)
♡: اما نیاز به هزینه ی خیلی زیادی هست
☆: مگه هزینش چقدره؟
♡: ۵٠٠میلیون دلار
جنی سکوت کرده بود که لیسا یهو گفت
*: مشکلی نیست اقای دکتر من پولو جور میکنم
☆: لیسا یعنی چی این چه حرفیه که میزنی هانن؟
*: حرف نباشه پولشو خودم جور میکنم غر غر هم نکن
☆: باشه (خیلی اهسته و خجالتی)
♡: خیلی خب من دیگه برم مزاحمتون نمیشم (پوزخند)
ویو جنی
باورم نمیشد لیسا همچین کاری بکنه تقریباً وسط های شب بود که اعضا خداحافظی کردن و باهم رفتن منم خیلی خسته شده بودم از شدت خستگی چشمام همه جارو چهارتا می دید رفتم رو تخت خوابیدم
صبح روز بعد..
علامت مراقب یا همون پرستار!
!: خانم صبح شده نمیخواین بلند شین(لبخند)
☆: عااا کی صبح شده من باید الان مدرسه باشم نه نــــــــه
؛ × *: هــــــــو هو عجله نکن گربه کوچولو امروز مدرسه تعطیله
☆: شما کی اومدین اینجا؟
؛ : یک ساعت پیش وقتی جنابعالی خوابیده بودی
☆: خب چرا بیدارم نکردین؟(لوس بازی)
×: نمی خواستیم اذیت شی چون یکم حالت خوب نیست گفتیم بخوابی و استراحت کنی
*: من تا فردا پولو جور می کنم تازه شنبه کلاس تعطیله بجاش باید شنبه کارای درمانت رو شروع کنن
☆: ولی من گفتم .......
هنوز ادامه حرفشو نزده بود که لیسا...
*: حرفم نباشه دیگه نبینم غر بزنی ها!(با داد)
دو روز بعد......
۲.۲k
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.