مدرسه تموم شد ورفتم خونه

مدرسه تموم شد ورفتم خونه
یونا: جک آهای جک بیا اینجا
جک: بله رئیس یونا: ترتیب یه مهمونی بزرگ و مجلل رو بده جک: چشم رئیس یونا: مدرسه ای که تازه خریدم هم دعوت کنین کل بچه ها باید باشن اجباری هست جک: چشم فردا شب خوبه یونا: بهترین موقع رو انتخاب کردی جک آفرین جک: خیلی ممنون رئیس یونا: خب حالا برو کارتو انجام بده

ویو یونا

رفتم لباسمو عوض کردم داخل اینستا میگشتم که نگاهم به ساعت افتاد من 1ساعت داخل اینستا بودم رفتم پایین خودم غذا درست کردم دوکبوکی و رامون و نودل خوردم رفتم ورزش کردم شب شد خوابیدم

فردا صبح

با صدای آلارم ساعت از خواب بیدار شدم آماده شدم راه افتادم به سمت مدرسه

داخل مدرسه
جونگ کوک: سلام یونا خوبی یونا: آره جونگ کوک: راستی نقشت چیه یونا: الان میفهمی
مدیر داخل بلنگو مدرسه گفت
مدیر: همه ی بچه ها توجه کنین فردا شب صاحب مدرسه همه رو به پارتی دعوت کرده اجبار هست که بیاین
جونگ کوک: بنظرت مالک این مدرسه بزرگ کیه یونا: شب میفهمی
میا: دختره ی نچسب یونا: همنشینی با تو کردم دیگه میا: چی گفتی یونا: گفتم همنشینی باتو کردم میا: الان میزنمتا یونا: بیا جلو منتظرم

زنگ کلاس خورد

میا: شانس اوردی زنگ خورد
میا رفت

جونگ کوک: دختر چجوری داخل صورتش وایسادی فقط صورت قرمزشو ببین خیلی خنده داره مواظب باش میزنتت یونا: من حدود 200تا جام جهانی بوکس و کاراته گرفتم این در برابر من هیچی نیست

حمایت کنید خوشگلا🙂🎀
دیدگاه ها (۹)

جونگ کوک: چقدر ۲۰۰تا یونا: آره جونگ کوک: بیا بریم کلاس یون...

2ساعت بعد یونا ویو رفتم حموم لباسمو پوشیدم مو هامو مدل دادم ...

ا/ت = یونا یونا خیلی پولداره خیلی هم خوشگل می خواد به مدرسه ...

مافیا p8سوهو: غلط کردم جونگ کوک: دیگه دیره (پوزخند) ________...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

یونا یهو روی پاهام یه دستی احساس کردم که داشت رون پام فشار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط