مافیا

مافیا
p8
سوهو: غلط کردم

جونگ کوک: دیگه دیره (پوزخند)

________________________________________
سومین

(سومین الان ۱ ساله که داخل بوسان زندگی میکنه اون هویتشو عوض کرد و یک زندگی عادی داشت اون از این وضعیت خیلی راضی و خوشحال بود تا اینکه... یه روز سومین تصمیم گرفت دوباره برگرده به سئول)

(سئول)

سومین: مطمئنم اون آشغال منو فراموش کرده
*سومین وارد خونه اش شد*

جونگ کوک: های لیدی*پوزخند*

سومین: از خونه ام برو بیرون«با صدای بلند»

جونگ کوک: بعد از یه سال برگشتی میدونی چقدر دلتنگت بودم

سومین: برام مهم نیست گمشو

جونگ کوک: و اگه نرم چی میشه«جونگ کوک به سومین نزدیک شد»

سومین: این میشه
«سومین یه سیلی محکم زد به جونگ کوک و اونو هل داد و بیرونش کرد»

جونگ کوک: از قبلا هم وحشی تر شده آخ که عاشقشم

«روز بعد جونگ کوک با یه دسته گل بزرگ برگشت زنگ در خونه سومین رو زد و درو باز کرد»

جونگ کوک: سلام عشقم

سومین: گمشو عوضی

جونگ کوک: گلا برای توعه

سومین: چی میخوای از جون من ولم کن

جونگ کوک: من تو رو میخوام

«سومین درو تو صورت جونگ کوک بست»

_______________________________________
میدونم کمه معذرت میخوام عزیزانم و حمایت کنید لطفا🙂🌸
دیدگاه ها (۲۲)

ا/ت = یونا یونا خیلی پولداره خیلی هم خوشگل می خواد به مدرسه ...

مدرسه تموم شد ورفتم خونه یونا: جک آهای جک بیا اینجا جک: بله ...

مافیا p7سومین: بسه بسه چیکار میکنن جونگ کوک تو هیچ نسبتی با ...

مافیا p6*داخل مهمونی*(سومین تعجب کرده چجوری اینجوری شد چون ه...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط