فیک کور پارت۲
مامور:چشم.
چند روز بعد؛
مامور:فرمانده ببخشید ولی... .
فرمانده:کسی قبول نکرد.
مامور:بله.
ا/ت:ببخشید؟(در میزنه.)
فرمانده:بفرمایید.
ا/ت:ببخشید من به حرفاتون یواشکی گوش کردم...اِم...ببخشید میشهاین پروندرو میشه به من بدید.
فرمانده:نه نمیشه تو تازه واردی نمیشه فقط بخاطر بالا بردن مقامت جونتو به خطر بندازی!
ا/ت:اما فرمانده من تنها کسی هستم که این پروندرو قبول میکنه خودتون میدونید با اجازه.(ا/ت رفت بیرون.)
مامور:فرمانده ا/ت راست میگه تنها کسی هستش که داره قبول میکنه این فرصته خوبی براشه.
فرمانده:هی خدا،باشه فردا بهش بگو بیاد پروندرو بگیره ولی خودش تنها باید پیش بره و نقشه بکشه...بگو بهش مسولیت زنده موندنش یا نبودنش با خودشه.
مامور:چشم قربان.
لایک👩🏼✈️.
چند روز بعد؛
مامور:فرمانده ببخشید ولی... .
فرمانده:کسی قبول نکرد.
مامور:بله.
ا/ت:ببخشید؟(در میزنه.)
فرمانده:بفرمایید.
ا/ت:ببخشید من به حرفاتون یواشکی گوش کردم...اِم...ببخشید میشهاین پروندرو میشه به من بدید.
فرمانده:نه نمیشه تو تازه واردی نمیشه فقط بخاطر بالا بردن مقامت جونتو به خطر بندازی!
ا/ت:اما فرمانده من تنها کسی هستم که این پروندرو قبول میکنه خودتون میدونید با اجازه.(ا/ت رفت بیرون.)
مامور:فرمانده ا/ت راست میگه تنها کسی هستش که داره قبول میکنه این فرصته خوبی براشه.
فرمانده:هی خدا،باشه فردا بهش بگو بیاد پروندرو بگیره ولی خودش تنها باید پیش بره و نقشه بکشه...بگو بهش مسولیت زنده موندنش یا نبودنش با خودشه.
مامور:چشم قربان.
لایک👩🏼✈️.
۳.۱k
۱۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.