بی احساس 12
#بی_احساس_12
.
( از زبان هیون)
بعد از برگشتنم به خونه کمی منگ بودم
_ااااه ... باید سوپ خماری بخرم
تو فکر فرو رفتم و حرف های وول یادم آمد
_ عاااا.. باید دیونه شده باشم
برگشتم و تو اینهبه خودم خیره شدم
_ ولی وقتی که کنار وول هستم .
دستم رو روی قلبم گذاشتم و.
_ ولی وقتی که کنار وول هستم ... تند میزنه .. آنقدر که انگار میخواد بیاد بیرون
کمی به خودم خیره شدم این همون ساجو هیون همیشگی نبود
_ عااااااااا .... نه .. نه امکان ندارد من عاشق نشدم .... آره بهتر خودم رو جمع کنم ..
کلاهک رو سرم گذاشتم و تو آینه رو به خودم گفتم
_بزن بریم ......
.
نباید تو این مدت که مسابقه ای نمیدمم تمرین رو کنار بزارم
بندکفش هام رو سفت کردم .... در رو باز کردم و حرکت کردم تا پایین همچی خوب بود ولی
.
.
_ وول ...... وول تو اینجا چیکار میکنی؟!
+ عااام ... میدونی ... چیزه ... میخواستم بگم اگه میشه ...منم باهات بیام دویدن ....میشه؟!؟
_ باهام بیای؟!...............باشه اگه میخوای بیا
.
.
در طی مسیری که باهم بودیم دوباره همون حس رو داشتم
.....قلبم تند میزد...... ولی من امکان نداشت عاشق وول شده باشم
.
_ میگم وول یه سوال .... وقتی یه نفر عاشق میشه ... قلبش تند میزنه؟!
.
واستادم و با نگاه متعجب وول مواجه شدم
.
+ ها؟!؟!.......... نکنه عاشق شدی ..... هاهاهاهاها
.
تنه ای بهم زد و پرسید
.
+ حالا کی هست این دختره؟!
_ نه .. نه عاشق نشدم همینجوری پرسیدم
.
آره درسته من عاشقش نشدم ... اصلا امکان نداره
.
+ آها راستی .... فردا بیا کمپانی
_ چرا ؟!
+ قرار دادمون تموم شده .... باید بیای تا کارای اداری رو انجام بدیم و تو ...... دیگه کاری با کمپانی نداری
_ ولی مدت زمان قرار داد یک سال و نیم بود
+ آره ولی اون برای وقتی بود که نتونیم تیزر تبلیغاتی رو تو نیمه اول قرار داد تموم کنیم
.
ایستاد و با دستش به بازوم زد و گفت
.
+ کارت عالی بود
_ عاممم باشه مرسی .......راستی یه سوال وقتی من دیگه با کمپانی قرار دادی ندارم یعنی قرار دادم با تو هم تموم میشه؟!
+ اااا ... تو حالا که دیگه با کمپانی کار نمیکنی میتونی مسابقه بدی درسته؟!
_ آره میتونم و اگه کارا تا یک ماه دیگه تموم بشه من دوماه وقت دارم تا برای مسابقات کشوری آماده بشم
+ خوب پس منم میتونم بیام ...... ببین من قراره تا سه ماه دیگه برای یه پروژه جدید برم ایتالیا و خوب تو میگی که تا اون موقع یه مسابقه میتونی بدی خوب پس من میام اونجا یه خودی نشون میدم و میرم و من چه تا موقع انقضای قرار برگردم چه برنگردم فرقی نمیکنه منو تو توی تارخ مشخص شده بهم میزنیم
.
از شنیدنش یکم ناراحت شدم ولی بهتر بود که بره اینجوری برای هردومون بهتره
.
_ اهاااا که اینطور باشه
.
.
( از زبان هیون)
بعد از برگشتنم به خونه کمی منگ بودم
_ااااه ... باید سوپ خماری بخرم
تو فکر فرو رفتم و حرف های وول یادم آمد
_ عاااا.. باید دیونه شده باشم
برگشتم و تو اینهبه خودم خیره شدم
_ ولی وقتی که کنار وول هستم .
دستم رو روی قلبم گذاشتم و.
_ ولی وقتی که کنار وول هستم ... تند میزنه .. آنقدر که انگار میخواد بیاد بیرون
کمی به خودم خیره شدم این همون ساجو هیون همیشگی نبود
_ عااااااااا .... نه .. نه امکان ندارد من عاشق نشدم .... آره بهتر خودم رو جمع کنم ..
کلاهک رو سرم گذاشتم و تو آینه رو به خودم گفتم
_بزن بریم ......
.
نباید تو این مدت که مسابقه ای نمیدمم تمرین رو کنار بزارم
بندکفش هام رو سفت کردم .... در رو باز کردم و حرکت کردم تا پایین همچی خوب بود ولی
.
.
_ وول ...... وول تو اینجا چیکار میکنی؟!
+ عااام ... میدونی ... چیزه ... میخواستم بگم اگه میشه ...منم باهات بیام دویدن ....میشه؟!؟
_ باهام بیای؟!...............باشه اگه میخوای بیا
.
.
در طی مسیری که باهم بودیم دوباره همون حس رو داشتم
.....قلبم تند میزد...... ولی من امکان نداشت عاشق وول شده باشم
.
_ میگم وول یه سوال .... وقتی یه نفر عاشق میشه ... قلبش تند میزنه؟!
.
واستادم و با نگاه متعجب وول مواجه شدم
.
+ ها؟!؟!.......... نکنه عاشق شدی ..... هاهاهاهاها
.
تنه ای بهم زد و پرسید
.
+ حالا کی هست این دختره؟!
_ نه .. نه عاشق نشدم همینجوری پرسیدم
.
آره درسته من عاشقش نشدم ... اصلا امکان نداره
.
+ آها راستی .... فردا بیا کمپانی
_ چرا ؟!
+ قرار دادمون تموم شده .... باید بیای تا کارای اداری رو انجام بدیم و تو ...... دیگه کاری با کمپانی نداری
_ ولی مدت زمان قرار داد یک سال و نیم بود
+ آره ولی اون برای وقتی بود که نتونیم تیزر تبلیغاتی رو تو نیمه اول قرار داد تموم کنیم
.
ایستاد و با دستش به بازوم زد و گفت
.
+ کارت عالی بود
_ عاممم باشه مرسی .......راستی یه سوال وقتی من دیگه با کمپانی قرار دادی ندارم یعنی قرار دادم با تو هم تموم میشه؟!
+ اااا ... تو حالا که دیگه با کمپانی کار نمیکنی میتونی مسابقه بدی درسته؟!
_ آره میتونم و اگه کارا تا یک ماه دیگه تموم بشه من دوماه وقت دارم تا برای مسابقات کشوری آماده بشم
+ خوب پس منم میتونم بیام ...... ببین من قراره تا سه ماه دیگه برای یه پروژه جدید برم ایتالیا و خوب تو میگی که تا اون موقع یه مسابقه میتونی بدی خوب پس من میام اونجا یه خودی نشون میدم و میرم و من چه تا موقع انقضای قرار برگردم چه برنگردم فرقی نمیکنه منو تو توی تارخ مشخص شده بهم میزنیم
.
از شنیدنش یکم ناراحت شدم ولی بهتر بود که بره اینجوری برای هردومون بهتره
.
_ اهاااا که اینطور باشه
.
۳.۶k
۲۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.