🕸💄installment death💄🕸
🕸💄installment death💄🕸
part ;4
+کوک آروم باش.
دوباره اومد سمتم ولی این دفعه با قدرت کوبیدتم به دی دیوار دستای مردونه اش دور گردن کوچیکم حلقه کرد محکم فشار میداد .
کم کم احساس می کردم دیگه آخر نفس کشیدنمه .
پس با قدرت آخرم محکم سرنگ و فرو کردم تو گردنش .
دستش و از روی گردنم بلند کردو من محکم خوردم زمین .
+اخخخ.
_اوه ،فاککک.
سرم و گرفتم بالا که دیدم سرش و محکم تو دستش گرفته ،دارو داشت تاثیر میزاشت روش .
یک دقیقه وایستاد دستش شل شد و افتاد .
فهمیدم دوباره خودش شده .
+ ک کوک ،جونگ کوک .
سرش و آروم اورد بالا چشماش از قرمزی در اومده بود حالا چشماش برای من بود تیله های مشکی متعلق به من .
_ا ات .
+ج جانم .
_من بهت صدمه زدم .
فهمیدم متوجه شده چیکارا کرده .
سریع رفتم سمتش و محکم بغلش کردم .
نزدیک ۵ ساله ازم جدا شده .
ولی حالا تو بغلم مثل یه بانی داره گریه میکنه .
_ببخشید ببخشید (گریه.
+هیش اشکالی نداره عزیزم .
_زدم زیر قولم بهت آسیب زدم (فین .
+ولی حالا کنارمی . :)
باچشمای تیله ایش بهم زل زد و خندید .
دلم آروم شد،بوسه ای روی پیشونیش زدم و دستش و گرفتم و از ساختمون خراب شده زدیم بیرون .
_دوست دارم فرشته نجاتم .
+من بیشتر ومپایر کوچولو :)
پایان ..
نوشته ای از دل .گون
part ;4
+کوک آروم باش.
دوباره اومد سمتم ولی این دفعه با قدرت کوبیدتم به دی دیوار دستای مردونه اش دور گردن کوچیکم حلقه کرد محکم فشار میداد .
کم کم احساس می کردم دیگه آخر نفس کشیدنمه .
پس با قدرت آخرم محکم سرنگ و فرو کردم تو گردنش .
دستش و از روی گردنم بلند کردو من محکم خوردم زمین .
+اخخخ.
_اوه ،فاککک.
سرم و گرفتم بالا که دیدم سرش و محکم تو دستش گرفته ،دارو داشت تاثیر میزاشت روش .
یک دقیقه وایستاد دستش شل شد و افتاد .
فهمیدم دوباره خودش شده .
+ ک کوک ،جونگ کوک .
سرش و آروم اورد بالا چشماش از قرمزی در اومده بود حالا چشماش برای من بود تیله های مشکی متعلق به من .
_ا ات .
+ج جانم .
_من بهت صدمه زدم .
فهمیدم متوجه شده چیکارا کرده .
سریع رفتم سمتش و محکم بغلش کردم .
نزدیک ۵ ساله ازم جدا شده .
ولی حالا تو بغلم مثل یه بانی داره گریه میکنه .
_ببخشید ببخشید (گریه.
+هیش اشکالی نداره عزیزم .
_زدم زیر قولم بهت آسیب زدم (فین .
+ولی حالا کنارمی . :)
باچشمای تیله ایش بهم زل زد و خندید .
دلم آروم شد،بوسه ای روی پیشونیش زدم و دستش و گرفتم و از ساختمون خراب شده زدیم بیرون .
_دوست دارم فرشته نجاتم .
+من بیشتر ومپایر کوچولو :)
پایان ..
نوشته ای از دل .گون
۷.۱k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.