🖤Не трогай книгу📕
🖤Не трогай книгу📕
24
کسی نبود جز ....
به نجوا گفتم :
+ساشا !.
_درسته عزیزم .
با این صدا خشکم زد احساس کردم تا مغز استخوانم یخ کرد .
+ج جیمین .
یک هو دیدم از توی تاریکی بیرون اومد
چشمای قرمز و موهای سیاه درست مثل عکسش توی آینه پوستش از منم رنگ پریده تر بود
طوری که می تونستم رگ خونی شو ببینم .
_ببخشید معطلت کردم بیب اون بالا یه کار کوچولو داشتم .
پوز خندی زد لحنش برام انگار آشنا بود ولی خوشایند نه !
گوشه لبش خونی بود و از دستاش قطرات خون میومد .
بلند شدن و عقب عقب میرفتم اونم هی بهم نزدیک میشد.
باید فرار می کردم.
پس دویدم به سمت همون تونلی که ازش اومدم
توی تاریکی می دویدم و جیغ میزدم
صدای قه قهه هاش از پشت سرم میومد .
میدویدم فقط میدونستم جلوتر راه فرار .
که یک هو روشنایی رو دیدم مثل برق رفتم بالا و در و به هزار زحمت بستم .
نفس نفس میزدم .
ترسیده بودم ضربان قلبم به هزار رسیده بود .
دویدم توی خونه و درو پشت سرم بستم .
نفس نفسام آروم شد .
ولی ولی با چیزی که دیدم این دفعه هنجرم و جر دادم
.....
___________________________________________________________
Like. 33
kamint. 27
24
کسی نبود جز ....
به نجوا گفتم :
+ساشا !.
_درسته عزیزم .
با این صدا خشکم زد احساس کردم تا مغز استخوانم یخ کرد .
+ج جیمین .
یک هو دیدم از توی تاریکی بیرون اومد
چشمای قرمز و موهای سیاه درست مثل عکسش توی آینه پوستش از منم رنگ پریده تر بود
طوری که می تونستم رگ خونی شو ببینم .
_ببخشید معطلت کردم بیب اون بالا یه کار کوچولو داشتم .
پوز خندی زد لحنش برام انگار آشنا بود ولی خوشایند نه !
گوشه لبش خونی بود و از دستاش قطرات خون میومد .
بلند شدن و عقب عقب میرفتم اونم هی بهم نزدیک میشد.
باید فرار می کردم.
پس دویدم به سمت همون تونلی که ازش اومدم
توی تاریکی می دویدم و جیغ میزدم
صدای قه قهه هاش از پشت سرم میومد .
میدویدم فقط میدونستم جلوتر راه فرار .
که یک هو روشنایی رو دیدم مثل برق رفتم بالا و در و به هزار زحمت بستم .
نفس نفس میزدم .
ترسیده بودم ضربان قلبم به هزار رسیده بود .
دویدم توی خونه و درو پشت سرم بستم .
نفس نفسام آروم شد .
ولی ولی با چیزی که دیدم این دفعه هنجرم و جر دادم
.....
___________________________________________________________
Like. 33
kamint. 27
۶.۷k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.