ستاره ی درخشان من

پارت دوم

استاد : خبر اول قراره بریم اردوی تفریحی و خبر دوم اینکه یک دانش اموز جدید داریم..... میتونی بیای داخل اقای مین
خودتونو معرفی کنین
شوگا : سلام به همگی. اسمم شوگا ست و قراره توی اردوی تفریحی با هم باشیم.
استاد : خب حالا که همه با اقای شوگا اشنا شدین بهتره الان برای فردا برنامه ریزی کنین.
( زنگ تفریح )
لیا : بچه ها به نظرتون این پسره شوگا خوشگل نیست؟
ا/ت : لیا بس کن ما اومدیم برای فردا برنامه ریزی کنیم نه اینکه بگیم این پسره خوشگله یا نه
لیا : اخه خیلی جذابه لعنتی
ا/ت: زده ب سرت نگو ک عاشقش شدی
لیا : ( سکوت)
ا/ت : ولش.... بچه ها خوب همه بگین چی میارین؟

پرش زمان به 2 ساعت بعد از برنامه ریزی
ا/ت : خوب بچه ها الان که برنامه ریزی انجام بریم خونه و کار های لازم رو انجام بدیم. من دارم میرم خدافظ همگی تا فردا
همه با هم : خدافظ ا/ت
ا/ت : با یه لبخند به راهم ادامه دادم و بعد از 15 دیقه به خونه رسیدم کلیدو انداختم توی در و وارد خونه شدم......

شرایطی نداره چون پارت قبلی حمایت به شدت کم بود