موهام فر بود

موهام فر بود ...
فرِه فر !
ولی تو همیشه ازشون متنفر بودی ، میگفتی حالتو به هم میزنه
میگفتی موی صاف دوست داری
راستش اونموقع دیگه برام اهمیت نداشت که چه قدر به موهای فرم علاقه دارم
فقط یه دراکولای اخمو تو ذهنم بود . یکی که حتی اسمش بهم نیرو میداد ...
راستش این نیرو عجیب مستم می کرد :) دوستش داشتم !
واسه همین رفتم موهام رو صاف کردم ، گفته بودی از موی مشکی بدت میاد
بلوند کردم
حالا من با موی صاف بِلوند بی شباهت به من قبلی ولی عاشق تر جلوی آینه از ظاهرم لذت می بردم ...
دوست داشتم شب که میای همه چیز رویایی باشه ، فضای خونه رو رمانتیک کردم و منتظرت شدم ...
در و که باز کردی بوی عطر سردت همه جا پراکنده شد ،
با تموم وجودم بلعیدمش !
لامپ که روشن شد بی اینکه بخوای به سمتم اومدی :)
دستی روی موهام کشیدی و سرتو فرو کردی توی گودی گردنم ؛ داشتم از این نزدیکی لذت میبردم که خیلی آروم گفتی : لعنتی تو هیچوقت اون نمیشی (:
دیدگاه ها (۱۵)

شب عروسیه،آخره شبه،خیلی سروصدا هستمیگن عروس رفته تو اتاق لبا...

میگن عشق اول مهمه!!!ولی بیشتر که آدم فکر میکنه, میبینه از او...

+میمونی تا آخَرش؟-اوهوم*~^| چَند ماه بَعد |+کُجا میری؟-دُنب...

کیفــمو گرفتمـزدم بیرونتو کوچه ها قدم میزدمبدون توجه به چی...

/ℛℐ𝒩𝒢 ℳ𝒜𝒮𝒦/ᴾᵃʳᵗ ⁸..چشمام به شدت سیاهی میرفت ، ضربه شدیدی بود...

به نام خدا...پارت ۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط