⛓️بد بوی 🔮 پارت 73
⛓️بد بوی 🔮 پارت 73
تا میتونستم میدویدم
جیمین :ا تتتتت
با صدای جیمین متوقف شدم پس دایینو چکار کرد همه که خواب بودن
دوییدم پشت یه درخت مخفی شدم
جیمین :ا تتتت میدونم اونجایی
نفس نمونده بود واسم نفس نفس میزدم
صدای قدماش که روی برگای خشک راه میرفت میتونستم بشنوم نزدیک و نزدیکتر میشد
جیمین :ا ت من یه مافیام مافیا از 8سالگی اموزش دیدم تو نمیتونی منو با یه قرص خواب بخوابونی
جیمین :ا ت واقعا که نتونستی منو بشناسی نمیدونی من حس بویایی قوی دارم عطر تو که دیگه توی ریه هامه...... میدونم اینجایی......
نزدیکتر میشد
جیمین :بهتره همین الان بیای بیرو وگرنه برات بد میشه
جیمین :ببین بجز منو تو کسی اینجا نیست پس نمیتونی از دستم فرار کنی
هیچ کاری نمیکردم اخه من هم توی غذاش هم توی نوشیدنیش قرص ریختم اونم نه یدونه چنتا چجوری الان بیداره
جیمین :ا تتتتتت اگه بیای بیرون کاری بهت ندارم ا تتتتتتت
همینجوری نزدیک تر میشد که چشمام سیاهی رفت
ادمین ویو&
ا ت غش میکنه و جیمین میره طرفش
جیمین :ا ت ا ت چیشدی ا ت چشماتو باز کن ا ت باز کن چشماتو
ا ت رو براید استایل بغل میکنه و میبره توی ماشین
[ یجی یکی از بادیگاردای زن جیمین هست که جیمین بهش زنگ میزنه که بیاد جلوی ا ت رو بگیره که وقتی میرسن به ماشین ا ت یجی با دایین میره جیمینم میره دنبال ا ت بعله🦨](از این ایموجی کراشا گذاشتم براتون نگا چه کراشه🦨)
ا ت رو میزاره توی ماشین و میبرتش عمارت
ا ت ویو&
انگار توی خواب بیداری بودم صدا های نا واضحی میشنیدم که به مرور زمان برام واضح شدن
دکتر :بخاطر کم خوابی هست که غذاهم همونطور که گفتید نمیخوره و شیر میده مشکل خواصی نداره یکم استراحت کنه و غذا شو خوب بخوره
اروم چشمامو باز کردم دکتر به همراه اجوما داشتن میرفتن بیرون
با کمک دستم نشستم روی تخت
جیمین درو بست و قفلش کرد برگشت طرفم
جیمین :که بیدار شدی
ا ت:درو چرا قفل کردی
جیمین :ا ت بس کن....... ددی بهت نیاز داره
اومد روم خیمه زدو لباسامو دراورد🔮
ابجیای منحرفم
پارت بعدی اسماته هرکی میخواد گزارش بده نخونه
خلاصه که اگه فیل شدم پارتون میکنم😁
شرطا
کامنت 500🔮🌌
تا میتونستم میدویدم
جیمین :ا تتتتت
با صدای جیمین متوقف شدم پس دایینو چکار کرد همه که خواب بودن
دوییدم پشت یه درخت مخفی شدم
جیمین :ا تتتت میدونم اونجایی
نفس نمونده بود واسم نفس نفس میزدم
صدای قدماش که روی برگای خشک راه میرفت میتونستم بشنوم نزدیک و نزدیکتر میشد
جیمین :ا ت من یه مافیام مافیا از 8سالگی اموزش دیدم تو نمیتونی منو با یه قرص خواب بخوابونی
جیمین :ا ت واقعا که نتونستی منو بشناسی نمیدونی من حس بویایی قوی دارم عطر تو که دیگه توی ریه هامه...... میدونم اینجایی......
نزدیکتر میشد
جیمین :بهتره همین الان بیای بیرو وگرنه برات بد میشه
جیمین :ببین بجز منو تو کسی اینجا نیست پس نمیتونی از دستم فرار کنی
هیچ کاری نمیکردم اخه من هم توی غذاش هم توی نوشیدنیش قرص ریختم اونم نه یدونه چنتا چجوری الان بیداره
جیمین :ا تتتتتت اگه بیای بیرون کاری بهت ندارم ا تتتتتتت
همینجوری نزدیک تر میشد که چشمام سیاهی رفت
ادمین ویو&
ا ت غش میکنه و جیمین میره طرفش
جیمین :ا ت ا ت چیشدی ا ت چشماتو باز کن ا ت باز کن چشماتو
ا ت رو براید استایل بغل میکنه و میبره توی ماشین
[ یجی یکی از بادیگاردای زن جیمین هست که جیمین بهش زنگ میزنه که بیاد جلوی ا ت رو بگیره که وقتی میرسن به ماشین ا ت یجی با دایین میره جیمینم میره دنبال ا ت بعله🦨](از این ایموجی کراشا گذاشتم براتون نگا چه کراشه🦨)
ا ت رو میزاره توی ماشین و میبرتش عمارت
ا ت ویو&
انگار توی خواب بیداری بودم صدا های نا واضحی میشنیدم که به مرور زمان برام واضح شدن
دکتر :بخاطر کم خوابی هست که غذاهم همونطور که گفتید نمیخوره و شیر میده مشکل خواصی نداره یکم استراحت کنه و غذا شو خوب بخوره
اروم چشمامو باز کردم دکتر به همراه اجوما داشتن میرفتن بیرون
با کمک دستم نشستم روی تخت
جیمین درو بست و قفلش کرد برگشت طرفم
جیمین :که بیدار شدی
ا ت:درو چرا قفل کردی
جیمین :ا ت بس کن....... ددی بهت نیاز داره
اومد روم خیمه زدو لباسامو دراورد🔮
ابجیای منحرفم
پارت بعدی اسماته هرکی میخواد گزارش بده نخونه
خلاصه که اگه فیل شدم پارتون میکنم😁
شرطا
کامنت 500🔮🌌
۱۴۰.۲k
۱۳ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.