پارت40
اومد بالا<br>
_بیبییی<br>
اومد اروم روم دراز کشید<br>
یه نفس عمیق کشیدو<br>
صورتشو فرو برد تو گردنم<br>
+جونگکوک ولم کن<br>
_چیشده بیبی چاگی<br>
+ولم کن گفتم <br>
نگاهم کرد<br>
_چیشده؟ <br>
+خودت بهتر میدونی<br>
_بخاطر امشب؟ <br>
+ولمم کنننن<br>
_بیبی اصن نفهمیدم کی مست شدم کی لایه دخترا رفتم ببخشید<br>
+ببند دهنتو<br>
مظلوم نگاهم کرد <br>
_بب... <br>
+ببند اه(یکم بلند) <br>
بلند شد از روم نشست رو تخت<br>
سرشو انداخت پایین<br>
بی توجه بهش خوابیدم<br>
از پشت بغلم کرد<br>
_ببخشید دیگه تکرار نمیشه قول میدم<br>
+گرمه نچسب میزنمتا<br>
با لحن بدی گفتم<br>
کوک خیلی ناراحت شد<br>
بیشتر خودشو چسبوند<br>
یه پوزخند یواشکی زدم<br>
برگشتم سمتش با عصبانیت ساختگی<br>
+میگم نچسب بعد توعه لجباز میچسبی بهمم؟ <br>
نگاهم کرد<br>
یه بوسه به لبم زد<br>
+کوک دیگه بوسم نکن<br>
کوک باز یه بوسه زد<br>
+کوکککک(عصبی الکی) <br>
لجباز<br>
لبشو محکم کبوند رو لبم<br>
مک هایه محکم و آب دار میزد<br>
کمرمو چسبوند به کمرش<br>
منم کم و بیش همراهیش کردم دلم میخواست مثل خودش ببوسمش اما میخواستم اذیتش کنم<br>
انقدر محکم مک زد که انگار تحریک شد<br>
دستشو برد لایه موهام<br>
محکم گرفتشون<br>
_اوم<br>
صدایه بچه میداد<br>
*وقتی بچه شیر میخوره صدایه ناله کیوت میده اینم همونجوری بود*<br>
بعد از چند دقیقه لبشو جدا کرد <br>
+جونگکوک لبم<br>
واقعا لبم درد گرفت باعث شد بغض کنم<br>
نگاهم کرد<br>
_بیبیه من! <br>
مظلوم گفت<br>
+کوک لبم درد گرفت <br>
_میدونستی خیلی میخوامت؟ <br>
+چراااا نمیفهمیییی؟ <br>
_ببخشید <br>
رو لبمو بوسید<br>
_الان خوب میشه<br>
+با من دیگه حرف نزن<br>
_چ... <br>
+ساکت(داد) <br>
پشتمو کردم بهش<br>
کوک خودشو چسبوند بهم<br>
عذاب وجدان داشتم<br>
اما باید کمی مثل خودش میبودم<br>
دستشو از دور کمرم باز کردم و ازش فاصله گرفتم<br>
منو کشوند سمت خودشو<br>
باز بغلم کرد<br>
دیدم کوک لجباز تر از این حرف هاست<br>
*فردا*<br>
ادامه دارد...
_بیبییی<br>
اومد اروم روم دراز کشید<br>
یه نفس عمیق کشیدو<br>
صورتشو فرو برد تو گردنم<br>
+جونگکوک ولم کن<br>
_چیشده بیبی چاگی<br>
+ولم کن گفتم <br>
نگاهم کرد<br>
_چیشده؟ <br>
+خودت بهتر میدونی<br>
_بخاطر امشب؟ <br>
+ولمم کنننن<br>
_بیبی اصن نفهمیدم کی مست شدم کی لایه دخترا رفتم ببخشید<br>
+ببند دهنتو<br>
مظلوم نگاهم کرد <br>
_بب... <br>
+ببند اه(یکم بلند) <br>
بلند شد از روم نشست رو تخت<br>
سرشو انداخت پایین<br>
بی توجه بهش خوابیدم<br>
از پشت بغلم کرد<br>
_ببخشید دیگه تکرار نمیشه قول میدم<br>
+گرمه نچسب میزنمتا<br>
با لحن بدی گفتم<br>
کوک خیلی ناراحت شد<br>
بیشتر خودشو چسبوند<br>
یه پوزخند یواشکی زدم<br>
برگشتم سمتش با عصبانیت ساختگی<br>
+میگم نچسب بعد توعه لجباز میچسبی بهمم؟ <br>
نگاهم کرد<br>
یه بوسه به لبم زد<br>
+کوک دیگه بوسم نکن<br>
کوک باز یه بوسه زد<br>
+کوکککک(عصبی الکی) <br>
لجباز<br>
لبشو محکم کبوند رو لبم<br>
مک هایه محکم و آب دار میزد<br>
کمرمو چسبوند به کمرش<br>
منم کم و بیش همراهیش کردم دلم میخواست مثل خودش ببوسمش اما میخواستم اذیتش کنم<br>
انقدر محکم مک زد که انگار تحریک شد<br>
دستشو برد لایه موهام<br>
محکم گرفتشون<br>
_اوم<br>
صدایه بچه میداد<br>
*وقتی بچه شیر میخوره صدایه ناله کیوت میده اینم همونجوری بود*<br>
بعد از چند دقیقه لبشو جدا کرد <br>
+جونگکوک لبم<br>
واقعا لبم درد گرفت باعث شد بغض کنم<br>
نگاهم کرد<br>
_بیبیه من! <br>
مظلوم گفت<br>
+کوک لبم درد گرفت <br>
_میدونستی خیلی میخوامت؟ <br>
+چراااا نمیفهمیییی؟ <br>
_ببخشید <br>
رو لبمو بوسید<br>
_الان خوب میشه<br>
+با من دیگه حرف نزن<br>
_چ... <br>
+ساکت(داد) <br>
پشتمو کردم بهش<br>
کوک خودشو چسبوند بهم<br>
عذاب وجدان داشتم<br>
اما باید کمی مثل خودش میبودم<br>
دستشو از دور کمرم باز کردم و ازش فاصله گرفتم<br>
منو کشوند سمت خودشو<br>
باز بغلم کرد<br>
دیدم کوک لجباز تر از این حرف هاست<br>
*فردا*<br>
ادامه دارد...
۲.۸k
۱۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.