🌊🌱وایستادم بودم روبروی دریا..یه دریای طوفانی تو یه روز اب
🌊🌱وایستادم بودم روبروی دریا..یه دریای طوفانی تو یه روز ابری..خیره بودم به موجایی که نرسیده به ساحل میمیرن
دوست داشتم خودمو تو دریا غرق کنم اما تو یه دریای دیگه غرق بودم،غرق..
غرق فکر،غرق یاد،غرق دریا دریا خاطره
با خودم میگفتم این موجا که همش میان و میرن چرا نمیتونن ساحل رو غرق خودشون کنن،چرا میخوان اما نمیتونن؟!
چرا وقتی نمیتونن،فراموشش نمیکنن؟چرا ازش دست نمیکشن؟چرا نمیخوان قبول کنن که نمیشه؟!
یه دفعه دستشو گذاشت رو شونم..
وایستاد روبروم و بهم گفت:
چیه؟به چی خیره شدی؟میخوای خودتو تو دریا غرق کنی؟میخوای اینجوری منو فراموش کنی؟
پیشونیمو چسبوندم به پیشونیش..خیره شدم به مردمک چشماش..صدای نفساش پیچید تو گوشم..دستمو گذاشتم رو قلبشو بهش گفتم:
من غرق اینجام..اگه حتی خودمم بخوام هیچ جا دیگه نمیتونم غرق بشم،هرجا برم بازم غرق اینجام..
یه قطره اشک از گوشه چشمش اومد و نرسیده به گونش مرد..
پرید تو بغلم..پاهاشو حلقه کرد دور کمرم..گونه منو با لبای سرخ و گرمش بوسید..سرشو گذاشت رو شونم و آروم تو گوشم گفت:
هیچ وقت منو فراموش نکن..
چشمامو بستم..عطر موهای سیاهش پیچید تو تنم..انگار دریا رو بغل کردم!
چشمامو که باز کردم هوا تاریک بود..دریا آروم شده بود..گونه هام خیس بود..اما هیچکس نبود که منو بغل کنه..هیچکس
درست مثل موجایی که میان و تو گوش ساحل یه چیزی میگن و بعدشم میمیرن..
#محسن_صفری
#دلنوشته_توت_فرنگی🍓🌺
#غمگین
دوست داشتم خودمو تو دریا غرق کنم اما تو یه دریای دیگه غرق بودم،غرق..
غرق فکر،غرق یاد،غرق دریا دریا خاطره
با خودم میگفتم این موجا که همش میان و میرن چرا نمیتونن ساحل رو غرق خودشون کنن،چرا میخوان اما نمیتونن؟!
چرا وقتی نمیتونن،فراموشش نمیکنن؟چرا ازش دست نمیکشن؟چرا نمیخوان قبول کنن که نمیشه؟!
یه دفعه دستشو گذاشت رو شونم..
وایستاد روبروم و بهم گفت:
چیه؟به چی خیره شدی؟میخوای خودتو تو دریا غرق کنی؟میخوای اینجوری منو فراموش کنی؟
پیشونیمو چسبوندم به پیشونیش..خیره شدم به مردمک چشماش..صدای نفساش پیچید تو گوشم..دستمو گذاشتم رو قلبشو بهش گفتم:
من غرق اینجام..اگه حتی خودمم بخوام هیچ جا دیگه نمیتونم غرق بشم،هرجا برم بازم غرق اینجام..
یه قطره اشک از گوشه چشمش اومد و نرسیده به گونش مرد..
پرید تو بغلم..پاهاشو حلقه کرد دور کمرم..گونه منو با لبای سرخ و گرمش بوسید..سرشو گذاشت رو شونم و آروم تو گوشم گفت:
هیچ وقت منو فراموش نکن..
چشمامو بستم..عطر موهای سیاهش پیچید تو تنم..انگار دریا رو بغل کردم!
چشمامو که باز کردم هوا تاریک بود..دریا آروم شده بود..گونه هام خیس بود..اما هیچکس نبود که منو بغل کنه..هیچکس
درست مثل موجایی که میان و تو گوش ساحل یه چیزی میگن و بعدشم میمیرن..
#محسن_صفری
#دلنوشته_توت_فرنگی🍓🌺
#غمگین
۱۲.۹k
۲۹ خرداد ۱۴۰۰