من کیش نگاهت شدم و مات ولی نه

من کیش نگاهت شدم و مات ولی... نه
دیوانه لبخند به لبهات ولی... نه

تو با رخ زیبا به دلم تاخت زدی و
من خیره به جادوی نفسهات ولی... نه

بر اسب مرادی تو سوار ومن خسته
افتاده ام اینگونه به پاهات ولی... نه

تو تاخت کنان طعنه زدی شاه دلم را
من خیره به امید مجازات ولی...نه

انگار دلت سوخت که با پای پیاده
من کیش نگاهت شدم و مات ولی...نه


#شهریار 
دیدگاه ها (۲)

جای خالیت را هیچ چیز پر نکردنه شعرنه موسیقینه هیچ چیز دیگری ...

یکی بود یکی نبود،این داستان زندگی ماست؛همیشه همین بوده، یکی ...

اینـجــــا ، زمین …ارزانــــتر از هـمه چـــــیز ، انــسان !ن...

ایکاش که این خانه به میخانه دری داشتتا پیر مغان هم ، ز دل ما...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط