دست های مرا که می گیری؛ بهار می شود
دستهای مرا که میگیری؛ بهار میشود
جهان برای ثانیهای به تحسین وقار انگشتهای تو میایستد
و خورشید در نیمههای تاریک شب، طلوع میکند
دستهای مرا که میگیری
آرامش، با تار و پود وجودم، پیوند میخورد
زندگی بدون دستهای تو
حرفی برای گفتن نداشت
که زندگی، از دستهای گرم تو
که زندگی، از وجود تو آغاز میشود...
#خاص
جهان برای ثانیهای به تحسین وقار انگشتهای تو میایستد
و خورشید در نیمههای تاریک شب، طلوع میکند
دستهای مرا که میگیری
آرامش، با تار و پود وجودم، پیوند میخورد
زندگی بدون دستهای تو
حرفی برای گفتن نداشت
که زندگی، از دستهای گرم تو
که زندگی، از وجود تو آغاز میشود...
#خاص
۳۰۸
۱۷ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.