سوار تاکسی بودم
سوار تاکسی بودم
داشتم میرفتم تئاتر شهر یه مسافر دست بلند کرد؛
-انقلاب؟
سوار شد!
راننده جلوتر وایستاد و رو به من گفت؛
-اینم تئاتر شهر، بفرمایید!
گفتم؛ -میام تا انقلاب ...
تو دلم میگفتم ای کاش ترافیک باشه آخه این مسافری ک کنارم نشست، همون عطری رو زده بود ک تو میزدی
... کجا بودی ؟! اگه بودی مثل همیشه می رفتیم تئاتر شهر و همون جای همیشگی باهم قدم می زدیم
ولی الان نیستی و دارم میرم جایی که نمیدونم کجاست ...!
.
#ویسگون ، #عاشقانه ، #نوشته ، #بوی_یاس ، #نشر_راویس ، #مخاطب_خاص ، #شعر ، #عشق ، #دو_نفره ، #داستان ، #انتشارات ، #کتاب
داشتم میرفتم تئاتر شهر یه مسافر دست بلند کرد؛
-انقلاب؟
سوار شد!
راننده جلوتر وایستاد و رو به من گفت؛
-اینم تئاتر شهر، بفرمایید!
گفتم؛ -میام تا انقلاب ...
تو دلم میگفتم ای کاش ترافیک باشه آخه این مسافری ک کنارم نشست، همون عطری رو زده بود ک تو میزدی
... کجا بودی ؟! اگه بودی مثل همیشه می رفتیم تئاتر شهر و همون جای همیشگی باهم قدم می زدیم
ولی الان نیستی و دارم میرم جایی که نمیدونم کجاست ...!
.
#ویسگون ، #عاشقانه ، #نوشته ، #بوی_یاس ، #نشر_راویس ، #مخاطب_خاص ، #شعر ، #عشق ، #دو_نفره ، #داستان ، #انتشارات ، #کتاب
۳.۵k
۰۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.