کسی چه میداند
کسی چه میداند
شاید دریا از رنگِ آبی بیزار بود .
چشمانش دریا بود اما آبی نبود ،
من در چشمانش غرق شدم ،
مثلِ آوارگان غرق شده در دریای سیاه !
در قطار صندلی هارا عوض کردیم ،
تو پنجره را میخواستی و
من میخواستم به تو نگاه کنم
چیست دریا؟
چشمِ پر اشکِ زمین..!
.
#ویسگون ، #عاشقانه ، #نوشته ، #بوی_یاس ، #نشر_راویس ، #مخاطب_خاص ، #شعر ، #عشق ، #دو_نفره ، #داستان ، #انتشارات ، #کتاب
شاید دریا از رنگِ آبی بیزار بود .
چشمانش دریا بود اما آبی نبود ،
من در چشمانش غرق شدم ،
مثلِ آوارگان غرق شده در دریای سیاه !
در قطار صندلی هارا عوض کردیم ،
تو پنجره را میخواستی و
من میخواستم به تو نگاه کنم
چیست دریا؟
چشمِ پر اشکِ زمین..!
.
#ویسگون ، #عاشقانه ، #نوشته ، #بوی_یاس ، #نشر_راویس ، #مخاطب_خاص ، #شعر ، #عشق ، #دو_نفره ، #داستان ، #انتشارات ، #کتاب
۲.۷k
۰۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.