پارت ۷۷۹
پارت ۷۷۹
رمان MAM
به قلم م.ا
کپی و نشر رمان حتی با ذکر نام نویسنده حرام میباشد...
_/عجب پوفیوزیه...باز خوبه بهت تجاوز نکرده...
_حس میکنم دنبال فرصته...
ارمیتا:یعنی شاهین شوهرت نیست؟!
_/نه ارمیتا شوهر من یکی دیگه س...
مبینا:راستی این سیناعه بدجور از شرایط ارمیتا داره سو استفاده میکنه ها...بهش گفته شوهرشه
_عجب...ارمی نزاشتی که کاری کنه؟!
_/نه چندباری میخواست باهام رابطه داشته باشه ولی نزاشتم...
ملی لپشو کشید...
_افرین...مبی تو چی بهت تجاوز نکردن که...؟!
_/نمیدونم صبح دلم شدید درد میکرد ملی...مثل وقتی بود که با ارمین رابطه داشتم...
ملیکا_/میخوای بیبی چک جور کنم؟!شاید حامله ای!!!
_چرت و پرت نگو ملی...
_/بازم یه امتحان کن...
_بیخیال...
ارمیتا:ارمین کیه؟!
مبینا_ارمین شوهرمه...
_مگه شوهر من نبود؟!
_نه اون ارمان بود...
_پس اینجوری شد که امیر شوهر ملیکا ارمان شوهر من ارمین شوهر تو...پس این سه نفر این وسط چیکارن اصلا چرا ما اینجاییم...
رمان MAM
به قلم م.ا
کپی و نشر رمان حتی با ذکر نام نویسنده حرام میباشد...
_/عجب پوفیوزیه...باز خوبه بهت تجاوز نکرده...
_حس میکنم دنبال فرصته...
ارمیتا:یعنی شاهین شوهرت نیست؟!
_/نه ارمیتا شوهر من یکی دیگه س...
مبینا:راستی این سیناعه بدجور از شرایط ارمیتا داره سو استفاده میکنه ها...بهش گفته شوهرشه
_عجب...ارمی نزاشتی که کاری کنه؟!
_/نه چندباری میخواست باهام رابطه داشته باشه ولی نزاشتم...
ملی لپشو کشید...
_افرین...مبی تو چی بهت تجاوز نکردن که...؟!
_/نمیدونم صبح دلم شدید درد میکرد ملی...مثل وقتی بود که با ارمین رابطه داشتم...
ملیکا_/میخوای بیبی چک جور کنم؟!شاید حامله ای!!!
_چرت و پرت نگو ملی...
_/بازم یه امتحان کن...
_بیخیال...
ارمیتا:ارمین کیه؟!
مبینا_ارمین شوهرمه...
_مگه شوهر من نبود؟!
_نه اون ارمان بود...
_پس اینجوری شد که امیر شوهر ملیکا ارمان شوهر من ارمین شوهر تو...پس این سه نفر این وسط چیکارن اصلا چرا ما اینجاییم...
۲.۳k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.