part۷
part۷
در حین همین کار تهیونگ از راه میرسه
تهیونگ: یاااا یون بیول بت گفتم نزدیک زنم نشووو
یون بیول: دارم براتون
تهیونگ: یون بیول با من بیااااا
یون بیول: نمیخاممم
تهیونگ: یا میای یا خودت میدونی؟!
یون بیول: اومدمممم
و تهیونگ میکشتش
ات: یون بیول کجاست؟!
تهیونگ: فرستادمش خارج
ات: اهاا
ات و تهیونگ به یه پارتی دعوت شدن
جیمین: ات لباسی ک خیلی بازه نمیپوشیاااا
ات: باشه بابا
تهیونگ: افرین
موقع پارتی
ات اومد پیش تهیونگ
تهیونگ: اومم بیبی گرل خشگل شدی
ات: اممم مرسیی
و یه پسر نزدیک ات میشه
پسر: اومممم دختر خانوم میای اتاق
ات: یاااا تهیونگ بیاااا
تهیونگ: جونم بیبی گرل
ات: یه پسره بم میگ برم اتاق جرش بدعع
تهیونگ: یااا مادر فاکر میخوای بمیری؟!
پسره: ط کیشی؟!
تهیونگ: من ددیشم
تهیونگ: ات برو تو ماشین الان میام
ات: باشه
تهیونگ پسره رو میزنه
تهیونگ: ات بریم خونه؟!
ات: بریم
تهیونگ در قدری مست بود ک حواسش نبود داره چیکار میکنه
تهیونگ جوری لب ات رو میبوسه ک لب ات خون میاد
ات: یااا ددی آروم ترر
تهیونگ: چشم بیبی گرل
تهیونگ: ات بریم بخوابیم؟!
ات: بش
ات: تهیونگ
تهیونگ: جون تهیونگ
ات: میدونی ک فردا باید بریم ایران؟!
تهیونگ: ارع میدونم الان بخوابیم
ات: باشه
(پرش زمانی فردا میرسن ایران)
فامیلای ات میان پیش ات
تهیونگ: ات بیا اتاق کارت دارم
ات: باشه
تهیونگ: چرا انق این بچه فامیلا بهت میچسبن؟!
ات: نمیدونم
و تهیونگ لب ات رو میبوسه ک یکی از بچه فامیلا میاد تو اتاق
بچه فامیل: دارین چیکار میکنین هاا؟!
بچه فامیل: برم ب مامانت بگم ات؟!
تهیونگ: اولن زنمه دوس دارم هرکاری باهاش بکنم دومن برو بگو سومن ات نع خاله ات به بزرگترت احترام بزار کوچولو
ات: تهیونگ ولش کن بچس
شرط: ۲۰۰ تا کامنت🗿😂💔
دوستون دارم لاوام:)
در حین همین کار تهیونگ از راه میرسه
تهیونگ: یاااا یون بیول بت گفتم نزدیک زنم نشووو
یون بیول: دارم براتون
تهیونگ: یون بیول با من بیااااا
یون بیول: نمیخاممم
تهیونگ: یا میای یا خودت میدونی؟!
یون بیول: اومدمممم
و تهیونگ میکشتش
ات: یون بیول کجاست؟!
تهیونگ: فرستادمش خارج
ات: اهاا
ات و تهیونگ به یه پارتی دعوت شدن
جیمین: ات لباسی ک خیلی بازه نمیپوشیاااا
ات: باشه بابا
تهیونگ: افرین
موقع پارتی
ات اومد پیش تهیونگ
تهیونگ: اومم بیبی گرل خشگل شدی
ات: اممم مرسیی
و یه پسر نزدیک ات میشه
پسر: اومممم دختر خانوم میای اتاق
ات: یاااا تهیونگ بیاااا
تهیونگ: جونم بیبی گرل
ات: یه پسره بم میگ برم اتاق جرش بدعع
تهیونگ: یااا مادر فاکر میخوای بمیری؟!
پسره: ط کیشی؟!
تهیونگ: من ددیشم
تهیونگ: ات برو تو ماشین الان میام
ات: باشه
تهیونگ پسره رو میزنه
تهیونگ: ات بریم خونه؟!
ات: بریم
تهیونگ در قدری مست بود ک حواسش نبود داره چیکار میکنه
تهیونگ جوری لب ات رو میبوسه ک لب ات خون میاد
ات: یااا ددی آروم ترر
تهیونگ: چشم بیبی گرل
تهیونگ: ات بریم بخوابیم؟!
ات: بش
ات: تهیونگ
تهیونگ: جون تهیونگ
ات: میدونی ک فردا باید بریم ایران؟!
تهیونگ: ارع میدونم الان بخوابیم
ات: باشه
(پرش زمانی فردا میرسن ایران)
فامیلای ات میان پیش ات
تهیونگ: ات بیا اتاق کارت دارم
ات: باشه
تهیونگ: چرا انق این بچه فامیلا بهت میچسبن؟!
ات: نمیدونم
و تهیونگ لب ات رو میبوسه ک یکی از بچه فامیلا میاد تو اتاق
بچه فامیل: دارین چیکار میکنین هاا؟!
بچه فامیل: برم ب مامانت بگم ات؟!
تهیونگ: اولن زنمه دوس دارم هرکاری باهاش بکنم دومن برو بگو سومن ات نع خاله ات به بزرگترت احترام بزار کوچولو
ات: تهیونگ ولش کن بچس
شرط: ۲۰۰ تا کامنت🗿😂💔
دوستون دارم لاوام:)
۱۸.۷k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.