پارت 1🌚💜
پارت 1🌚💜
رمان && دیوونه ترین عاشق شهر🌚💜
------------
#نیکا
در ب در دنبال کار میگشتم ولی ب خاطر سن کمم کسی بهم کار نمیداد
دیگه خسته شده بودم
گوشیم زنگ خورد عسل بود
ج دادم
عسل : سولامممم
نیکا : سلام عسلی
عسل : خوبی عشقوم؟
نیکا : ط خوبی ؟
عسل : من عالی تو ام باید عالی باشی
نیکا : هه چطور ؟
عسل : کار پیدا کردم
نیکا : فانوسا ؟؟؟؟
عسل : اره لوکیشن میفرستم خودتو برسون
نیکا : بش خدافظ
عسل : خدافظ
گوشیو قطع کردم
لوکیشن عسل فرستاد
یک اسنپ گرفتمو بعد چند مین رسیدم
لوکیشن یک خونه ویلایی لوکسو نشون میداد
رفتم تو حیاطش
خیلی بزرگ بود
توش گم میشدی
رفتم داخلش
ک چندتا خدمتکار دورمو گرفتن
یکیشون خیلی مهربون بود بم گفت
خدمتکار : جونم کاری داری؟
نیکا : واسه کار اومدم
خدمتکار : برو اتاق ارباب
ادامه دارد......
رمان && دیوونه ترین عاشق شهر🌚💜
------------
#نیکا
در ب در دنبال کار میگشتم ولی ب خاطر سن کمم کسی بهم کار نمیداد
دیگه خسته شده بودم
گوشیم زنگ خورد عسل بود
ج دادم
عسل : سولامممم
نیکا : سلام عسلی
عسل : خوبی عشقوم؟
نیکا : ط خوبی ؟
عسل : من عالی تو ام باید عالی باشی
نیکا : هه چطور ؟
عسل : کار پیدا کردم
نیکا : فانوسا ؟؟؟؟
عسل : اره لوکیشن میفرستم خودتو برسون
نیکا : بش خدافظ
عسل : خدافظ
گوشیو قطع کردم
لوکیشن عسل فرستاد
یک اسنپ گرفتمو بعد چند مین رسیدم
لوکیشن یک خونه ویلایی لوکسو نشون میداد
رفتم تو حیاطش
خیلی بزرگ بود
توش گم میشدی
رفتم داخلش
ک چندتا خدمتکار دورمو گرفتن
یکیشون خیلی مهربون بود بم گفت
خدمتکار : جونم کاری داری؟
نیکا : واسه کار اومدم
خدمتکار : برو اتاق ارباب
ادامه دارد......
۶.۸k
۰۱ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.