پرنسس من🤍🥂
#پرنسس_من🤍🥂
#part_23
+ جونگکوک کمکم کن... لطفا کمکم کن!
به یون سوک که داشت صدام میکرد و ازم میخواست که کمکش کنم نگاهی انداختم.... من اون چشمارو قبلا دیده بودم! این همون چشماییه که اون شب دیده بودم.... نمیتونستم به راحتی از اون چشما بگذرم و اهمیت ندم!
خواستم برم به سمتش که بازم مانع شد
× گفتم که تو تهیونگ رو انتخاب کردی.... پس یون سوک شد واسه ما!
- یعنی چی؟
× یعنی الان یون سوک طرف ماست..
- کمتر زر بزن بزار یون سوک و تهیونگ برن هر غلطی میخوای بکنی با خودم بکن!
× نوچ....اینجوری حال نمیده! میخوام مثل قانون خودت عمل کنم.... با زجر بکشـ،،،ـمت!
- هه...خودت شروع کردی... اوکی یون سوک مالِ تو!
+ چی!؟
× مطمئنی؟
- اوهوم...ببرش!
+ جون...جونگکوک... نه!
برگشتم و به چشماش خیره شدم.... فعلا تنها راهی که داشتم همین بود!
#part_23
+ جونگکوک کمکم کن... لطفا کمکم کن!
به یون سوک که داشت صدام میکرد و ازم میخواست که کمکش کنم نگاهی انداختم.... من اون چشمارو قبلا دیده بودم! این همون چشماییه که اون شب دیده بودم.... نمیتونستم به راحتی از اون چشما بگذرم و اهمیت ندم!
خواستم برم به سمتش که بازم مانع شد
× گفتم که تو تهیونگ رو انتخاب کردی.... پس یون سوک شد واسه ما!
- یعنی چی؟
× یعنی الان یون سوک طرف ماست..
- کمتر زر بزن بزار یون سوک و تهیونگ برن هر غلطی میخوای بکنی با خودم بکن!
× نوچ....اینجوری حال نمیده! میخوام مثل قانون خودت عمل کنم.... با زجر بکشـ،،،ـمت!
- هه...خودت شروع کردی... اوکی یون سوک مالِ تو!
+ چی!؟
× مطمئنی؟
- اوهوم...ببرش!
+ جون...جونگکوک... نه!
برگشتم و به چشماش خیره شدم.... فعلا تنها راهی که داشتم همین بود!
۶.۷k
۱۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.