او مانند مجرمی بود که در اتاق قاضی اجازه دفاع به او داده
او مانند مجرمی بود که در اتاق قاضی اجازه دفاع به او داده نمیشد.
نه اجازه صحبت داشت و نه اجازه دفاع و نه حتی فریادی..
همچون پرندهای در قفسش کرده بودند و به او می گفتند رشد کن. موفق شو.
وقتی گیس بریده صدایش میکردند.
وقتی اشک چشمانش را نادیده می گرفتند.
سرتاسر او را تعصب فرا گرفته بود و درحالی که بالهایش را چیده بودند از او میخواستند پرواز کند.
"من نوشت"
"ر.کاف"
نه اجازه صحبت داشت و نه اجازه دفاع و نه حتی فریادی..
همچون پرندهای در قفسش کرده بودند و به او می گفتند رشد کن. موفق شو.
وقتی گیس بریده صدایش میکردند.
وقتی اشک چشمانش را نادیده می گرفتند.
سرتاسر او را تعصب فرا گرفته بود و درحالی که بالهایش را چیده بودند از او میخواستند پرواز کند.
"من نوشت"
"ر.کاف"
۱۲.۹k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.