وقتی مافیا هستی و عضو هشتم بی تی اس
وقتی مافیا هستی و عضو هشتم بی تی اس
پارت سوم
ویو ا.ت
اینا چشونهه خدااا کم کم دارم خجالت میکشم تو افکار خودم بودم که در زده شد وقتی برگشتم دیدم سوجون هست
+امم سوجوناا کار داشتی؟!
@ا.ت بیا کولتو تو ماشینم جا گذاشته بودی و اینکه به بادیگا...یعنی ماشینت رو هم برات میارم سوییچ رو میدم به یکی از کارکنان
+باشه ممنون
سوجون رفت وقتی برگشتم صورت یکی شون دقیقا مقابلم بود
+جیغغ ...آیشش ترسوندیم
پسره یکم عقب رفت و گلوشو صاف کرد
و دستش رو آورد جلو
#جونگکوک هستم جئون جونگکوک همون پسری که بهت برخورد کرد
منم دستش رو گرفتم و یه لبخند زدم
+منم ا.ت هستم کیم ا.ت
#راحت باش بیا بشین
رفتم رو کاناپه نشستم
ولی هیچکس حتی یه حرف هم نزد همه داشتن با هم دیگه در مورد کنسرت حرف میزدن
دیگه خیلی داشتم خجالت میکشیدم وایی ا.ت تو و خجالت عمرا !
بعد چند دقیقه بلند شدن و رفتن
دو ساعت بعد
ساعت دوازده بود و هنوز کسی نیامده بود که یکدفعه در باز شد و یه مرد مسن اومد داخل
&عع دخترم تو چرا اینجایی ؟! چرا نرفتی پسرا که دو ساعت پیش رفتند به خوابگاه
+چی رفتند ؟!(ناراحت) ولی ولی کسی بهم چیزی نگفت که
&اشکال نداره دخترم اونا هنوز بهت عادت نکردن یکم فقط زمان نیازه ....من میرم تو اینجا راحت باش
+مم،ممنون
آجوشی رفت منم کاپشنم مشکی مو در آوردم پوتین ها رو هم در آوردم با همون نیم تنه و شلوار اسلش مشکی رو کاناپه دراز کشیدم
خیلی ناراحت بودم اگر رفتند پس چرا بهم نگفتند ؟!
ویو صبح
صبح با صدا پچ پچ های چند نفر بالا سرم بیدار شدم
جین:نگاش کن خدای من یعنی خونه نداره که نرفته آیشش
از روی کاناپه بلند شدم و گفتم
+خونه که نمیشه گفت عمارت دارم ولی ماشین ساعت دوازده شب نبود وگرنه مرض نداشتم جناب
دیگه کسی چیزی نگفت دوباره رفتند سر تمرین برا رقص کنسرت
منم رو کاناپه نشسته بودم داشتم نگاهشون میکردم که...
نظر یادت نره رفیق!
#bts#BTS#ARMY#army#BANGTAN#FAKE
پارت سوم
ویو ا.ت
اینا چشونهه خدااا کم کم دارم خجالت میکشم تو افکار خودم بودم که در زده شد وقتی برگشتم دیدم سوجون هست
+امم سوجوناا کار داشتی؟!
@ا.ت بیا کولتو تو ماشینم جا گذاشته بودی و اینکه به بادیگا...یعنی ماشینت رو هم برات میارم سوییچ رو میدم به یکی از کارکنان
+باشه ممنون
سوجون رفت وقتی برگشتم صورت یکی شون دقیقا مقابلم بود
+جیغغ ...آیشش ترسوندیم
پسره یکم عقب رفت و گلوشو صاف کرد
و دستش رو آورد جلو
#جونگکوک هستم جئون جونگکوک همون پسری که بهت برخورد کرد
منم دستش رو گرفتم و یه لبخند زدم
+منم ا.ت هستم کیم ا.ت
#راحت باش بیا بشین
رفتم رو کاناپه نشستم
ولی هیچکس حتی یه حرف هم نزد همه داشتن با هم دیگه در مورد کنسرت حرف میزدن
دیگه خیلی داشتم خجالت میکشیدم وایی ا.ت تو و خجالت عمرا !
بعد چند دقیقه بلند شدن و رفتن
دو ساعت بعد
ساعت دوازده بود و هنوز کسی نیامده بود که یکدفعه در باز شد و یه مرد مسن اومد داخل
&عع دخترم تو چرا اینجایی ؟! چرا نرفتی پسرا که دو ساعت پیش رفتند به خوابگاه
+چی رفتند ؟!(ناراحت) ولی ولی کسی بهم چیزی نگفت که
&اشکال نداره دخترم اونا هنوز بهت عادت نکردن یکم فقط زمان نیازه ....من میرم تو اینجا راحت باش
+مم،ممنون
آجوشی رفت منم کاپشنم مشکی مو در آوردم پوتین ها رو هم در آوردم با همون نیم تنه و شلوار اسلش مشکی رو کاناپه دراز کشیدم
خیلی ناراحت بودم اگر رفتند پس چرا بهم نگفتند ؟!
ویو صبح
صبح با صدا پچ پچ های چند نفر بالا سرم بیدار شدم
جین:نگاش کن خدای من یعنی خونه نداره که نرفته آیشش
از روی کاناپه بلند شدم و گفتم
+خونه که نمیشه گفت عمارت دارم ولی ماشین ساعت دوازده شب نبود وگرنه مرض نداشتم جناب
دیگه کسی چیزی نگفت دوباره رفتند سر تمرین برا رقص کنسرت
منم رو کاناپه نشسته بودم داشتم نگاهشون میکردم که...
نظر یادت نره رفیق!
#bts#BTS#ARMY#army#BANGTAN#FAKE
۲.۷k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.