ا.ت ویو: چقد پسر خوشگل و مهربونی بود ادمو مجزوب خودش میکن
ا.ت ویو: چقد پسر خوشگل و مهربونی بود ادمو مجزوب خودش میکنه
وایی ا.ت چی میگی کار خودتو بکن با اون چیکار داری
چند روز بعد
جونگ کوک ویو: چند روز میگزره و من همیشه یولسکی اون دختر دست فروش رو میبینمش
انگاری عاشقش شدم
امروز میرم پیشش میخوام بهش بگم
ا.ت ویو: داشتم عروسک میفروختم که همون پسره که چند روز پیش دیدمش رو دیدم
جونگ کوک: سلام
ا.ت: سلام
جونگ کوک: حالت چطوره
ا.ت: میبینی که
جونگ کوک: من اکمدم یه چیزی بهت بگم
راستش چند روزی هست ازت خوشم اومده
ا.ت: چ چی گفتیییییی توو از منن خوشت میادد؟؟؟
جونگ کوک: اره
ا.ت:من فقط یه دختر ۱۴ ساله ب دست فروشم نه خوشگلم نه هیچی
جونگ کوک: خیلی خوشگی و منم عاشقتم حالا هم پاشو بیا خونه من
ا.ت:من باهات جایی نمیام
جونگ کوک: به زور برش داشتم گذاشتمش تو ون مشکی رنگم و به راننده کفتم به سمت عمارت حرکت کنه
ا.ت: چرا به زور اوردیم اینجا من هیچی ازت نمیدونم حتا اسمت
جونگ کوک: جئون جونگ کوک هیم
ا.ت: هوففف منم کیم ا.ت
جونگ کوک: چه اسم قشنگی داری بیب
جونگ کوک: ولی از این به بعد جئون ا.ت هستی
ا.ت: نههه نمیخواممم من میخوام برم خونمون (تازه بادش میوفته خونه ای نداره)
جونگ کوک: کدوم خونه؟؟
ا.ت: شروع کرد به گریه کردن
جونگ کوک: خب حالا گربه نکن بیب از الان به بعد تو یه عمارت بزرگ داری
ا.ت: ناخواسته بغلش کردم و تازه فهمیدم چه گندی زدم
ا.ت: ببخشید
جونگ کوک: تو هروقت خواستی میتونی بغلم کنی
وایی ا.ت چی میگی کار خودتو بکن با اون چیکار داری
چند روز بعد
جونگ کوک ویو: چند روز میگزره و من همیشه یولسکی اون دختر دست فروش رو میبینمش
انگاری عاشقش شدم
امروز میرم پیشش میخوام بهش بگم
ا.ت ویو: داشتم عروسک میفروختم که همون پسره که چند روز پیش دیدمش رو دیدم
جونگ کوک: سلام
ا.ت: سلام
جونگ کوک: حالت چطوره
ا.ت: میبینی که
جونگ کوک: من اکمدم یه چیزی بهت بگم
راستش چند روزی هست ازت خوشم اومده
ا.ت: چ چی گفتیییییی توو از منن خوشت میادد؟؟؟
جونگ کوک: اره
ا.ت:من فقط یه دختر ۱۴ ساله ب دست فروشم نه خوشگلم نه هیچی
جونگ کوک: خیلی خوشگی و منم عاشقتم حالا هم پاشو بیا خونه من
ا.ت:من باهات جایی نمیام
جونگ کوک: به زور برش داشتم گذاشتمش تو ون مشکی رنگم و به راننده کفتم به سمت عمارت حرکت کنه
ا.ت: چرا به زور اوردیم اینجا من هیچی ازت نمیدونم حتا اسمت
جونگ کوک: جئون جونگ کوک هیم
ا.ت: هوففف منم کیم ا.ت
جونگ کوک: چه اسم قشنگی داری بیب
جونگ کوک: ولی از این به بعد جئون ا.ت هستی
ا.ت: نههه نمیخواممم من میخوام برم خونمون (تازه بادش میوفته خونه ای نداره)
جونگ کوک: کدوم خونه؟؟
ا.ت: شروع کرد به گریه کردن
جونگ کوک: خب حالا گربه نکن بیب از الان به بعد تو یه عمارت بزرگ داری
ا.ت: ناخواسته بغلش کردم و تازه فهمیدم چه گندی زدم
ا.ت: ببخشید
جونگ کوک: تو هروقت خواستی میتونی بغلم کنی
۸.۲k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.