اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد
اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد
پارت ۸۰
[ویو ناب]
نابی: بسه.... لطفاً دعوا نکنید
جونگ کوک: من اصلأ دست بزن ندارم
خنده مرموزی کرد
هیونگ سو: باشه حالا
به سمت اتاقم رفتم وسایلم گذاشتم داخل اتاق....
رو تخت نشستم با انگشتم ور می رفتم
که در باز شد
جونگ کوک اومد داخل اتاق روی کاناپه تکی روبه روم نشست
نابی: چی شد هیونگ سو کجاست
جونگ کوک: رفت شرکت .....نابی چرا پوکری
نابی: یکم...سر درد دارم چیزی نیست
جونگ کوک: آهوم خوبی پرنسسم دیگه
بلند شدم جلوش وایسادم
نابی: عالی
دستام گرفت و روی پای خودش نشوندم سرم روی قفسه سینش گذاشته
شروع کرد سرم نوازش کردن
محکم بغلش کردم
اونم موهام نوازش می کرد
چشمام داشت تار می شد چون وقتی یکی موهام نوازش کن یا باهاش بازی کنه
خوابم می بره
سرم بالا گرفتم گونه اش بوسیدم
نابی: دوست دارم
لبخندی زد دوباره همون طور داخل بغلش خوابیدم
---------------
چشمام آروم باز کردم روی تختم بودم جونگ کوک به تاج تخت تکیه داده بود
منم داخل بغلش بودم
بیدار بود
غروب شده بود
نابی: جونگ کوک
جونگ کوک: بله
نابی: دوست دارم.... لطفاً تنهام نزار
بوسه ای به موهام زد
جونگ کوک: منم دوست دارم
بلند شدم داخل بغلش نشستم به چشماش زل زدم و
پارت ۸۰
[ویو ناب]
نابی: بسه.... لطفاً دعوا نکنید
جونگ کوک: من اصلأ دست بزن ندارم
خنده مرموزی کرد
هیونگ سو: باشه حالا
به سمت اتاقم رفتم وسایلم گذاشتم داخل اتاق....
رو تخت نشستم با انگشتم ور می رفتم
که در باز شد
جونگ کوک اومد داخل اتاق روی کاناپه تکی روبه روم نشست
نابی: چی شد هیونگ سو کجاست
جونگ کوک: رفت شرکت .....نابی چرا پوکری
نابی: یکم...سر درد دارم چیزی نیست
جونگ کوک: آهوم خوبی پرنسسم دیگه
بلند شدم جلوش وایسادم
نابی: عالی
دستام گرفت و روی پای خودش نشوندم سرم روی قفسه سینش گذاشته
شروع کرد سرم نوازش کردن
محکم بغلش کردم
اونم موهام نوازش می کرد
چشمام داشت تار می شد چون وقتی یکی موهام نوازش کن یا باهاش بازی کنه
خوابم می بره
سرم بالا گرفتم گونه اش بوسیدم
نابی: دوست دارم
لبخندی زد دوباره همون طور داخل بغلش خوابیدم
---------------
چشمام آروم باز کردم روی تختم بودم جونگ کوک به تاج تخت تکیه داده بود
منم داخل بغلش بودم
بیدار بود
غروب شده بود
نابی: جونگ کوک
جونگ کوک: بله
نابی: دوست دارم.... لطفاً تنهام نزار
بوسه ای به موهام زد
جونگ کوک: منم دوست دارم
بلند شدم داخل بغلش نشستم به چشماش زل زدم و
- ۱۳.۸k
- ۰۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط