hot chocolate
پارت ¹⁴
سانگ بوم : استاد چه اتفاقی برای بازوتون افتاده
یونا : من به بازپس تیر زدم به بازوی خودمم همین طور
لیا : خدا شفا بده
ته : عشقممممممممممممممممم
لیا : بله ..... من میرم
که شینا و هیوجو رفتین با یونگی و جیمین حرف بزنن
سوجون : یونا منو سانگ بوم از هی جین و میشا خوشمون میاد
یونا : اونا هم همینطور برین باهم خوش باشین
فقط منو دونگ مین و استاد مونده بودیم
دونگ مین : یونا منم دوست دختر میخوام همه دوست دختر یا دوست پسر دارن
ریجین : سلام من ریجینم جنی دعوتم کرده
یونا : چند سالته
ریجین : ۲۰ سالمه ....... سلام
یونا : اگه از پسره خوشت اومد الان برات اوکیش میکنم " آروم "
ریجین : خوشم اومده " آروم "
یونا : دونگ مین دوست دخترت برید خوش باشید
دونگ مینم یا دوست دخترش رفت و هیوجو و شینا و جیمین و یونگی اومدن
جیمین : معرفی میکنم دوست دختر من شینا
یونگی : ایشون هم دوست دختر من هیوجو هستن
یونا خوش باشید من برم به هوسوک هیونگ و ننامجون هیونگ و جین هیونگ و جنی نونا کمک کنم
رفتم تو آشپز خونه و کمک کردم بعد با جنی میزو چیندیم و همه اومدن و نشستیم شام خوردیم بعد شامم کیک خوردیم و نوبت کادوعا شد
یونا : جنی چی خریدی ؟
جنی : ساعت و توچی
یونا : ادکلن
بعد از باز کردن کادوی جنی نوبت من شد که کردم رو بدم
یونا : امیدوارم خوشتون بیاد استاد
همه : بازوی شما دوتا چی شده
یونا : من هم به بازوی خودم هم به بازوی استاد تیر زدم
همه : چرا
یونا : زیرا میخواستم فضولمو کشف کنم
کوک : ممنون
یونا : خواهش میکنم
رفتم کنار تا بقیه کادو هاشونو بدن
بعد کادو ها استاد ازم کمک خواست تا ببریمشون تو اتاقش
وقتی بردم تو اتاقش یه حس عجیبی بهم دست داد
یونا : استاد یه سوال کسی اینجاعه
کوک : نه
یونا : احساس میکنم سه نفر اینجان
وقتی استاد در پنجره رو بست یه صدایی اومد رفتیم نگاه کردیم
دیدیم دزد بوده
کوک : حس شیشمت خیلی قویه
یونا : از بچگی همینطور بودم
و رفتیم پایین پیش بقیه
میشا : بیاین بازی
یونا : چه بازیای
جنی : صندلی داغ خب یونا بشین
رفتم نشستم
لیا : شما پسرا نمیاین
ده تا پسر تو جشن : نه خودتون بازی کنید
جنی : اول منم ......... کدوم یکی از ما تو جمع خوشگل تره
یونا : اگه منظورت جمع بازیه خودت اگه جمعی که تو جشنن استاد
کوک : چرا من
هیوجو : چون موهاتون بلنده
لیا : منم کدوم یکی از پسرا رو دوست داری
یونا : هیچ کدوم
هیوجو : تو کلاس کیو دوست داری
یونا : خودمممممممم ماشاالله همتون دوست پسر یا دوست دختر دارین
هیوجو : استاد دوست دختر نداره
کوک و یونا : من عمرا از اون خوشم بیاد
هی جین : رنگ مورد علاقت
یونا : رنگ خون
ریجین : جای مورد علاقت
یونا : اتاق شکنجه ی استاد
شینا : مگه رفتی اونجا
یونا : اره امروز رفتم
میشا : .....
🍊🧡
سانگ بوم : استاد چه اتفاقی برای بازوتون افتاده
یونا : من به بازپس تیر زدم به بازوی خودمم همین طور
لیا : خدا شفا بده
ته : عشقممممممممممممممممم
لیا : بله ..... من میرم
که شینا و هیوجو رفتین با یونگی و جیمین حرف بزنن
سوجون : یونا منو سانگ بوم از هی جین و میشا خوشمون میاد
یونا : اونا هم همینطور برین باهم خوش باشین
فقط منو دونگ مین و استاد مونده بودیم
دونگ مین : یونا منم دوست دختر میخوام همه دوست دختر یا دوست پسر دارن
ریجین : سلام من ریجینم جنی دعوتم کرده
یونا : چند سالته
ریجین : ۲۰ سالمه ....... سلام
یونا : اگه از پسره خوشت اومد الان برات اوکیش میکنم " آروم "
ریجین : خوشم اومده " آروم "
یونا : دونگ مین دوست دخترت برید خوش باشید
دونگ مینم یا دوست دخترش رفت و هیوجو و شینا و جیمین و یونگی اومدن
جیمین : معرفی میکنم دوست دختر من شینا
یونگی : ایشون هم دوست دختر من هیوجو هستن
یونا خوش باشید من برم به هوسوک هیونگ و ننامجون هیونگ و جین هیونگ و جنی نونا کمک کنم
رفتم تو آشپز خونه و کمک کردم بعد با جنی میزو چیندیم و همه اومدن و نشستیم شام خوردیم بعد شامم کیک خوردیم و نوبت کادوعا شد
یونا : جنی چی خریدی ؟
جنی : ساعت و توچی
یونا : ادکلن
بعد از باز کردن کادوی جنی نوبت من شد که کردم رو بدم
یونا : امیدوارم خوشتون بیاد استاد
همه : بازوی شما دوتا چی شده
یونا : من هم به بازوی خودم هم به بازوی استاد تیر زدم
همه : چرا
یونا : زیرا میخواستم فضولمو کشف کنم
کوک : ممنون
یونا : خواهش میکنم
رفتم کنار تا بقیه کادو هاشونو بدن
بعد کادو ها استاد ازم کمک خواست تا ببریمشون تو اتاقش
وقتی بردم تو اتاقش یه حس عجیبی بهم دست داد
یونا : استاد یه سوال کسی اینجاعه
کوک : نه
یونا : احساس میکنم سه نفر اینجان
وقتی استاد در پنجره رو بست یه صدایی اومد رفتیم نگاه کردیم
دیدیم دزد بوده
کوک : حس شیشمت خیلی قویه
یونا : از بچگی همینطور بودم
و رفتیم پایین پیش بقیه
میشا : بیاین بازی
یونا : چه بازیای
جنی : صندلی داغ خب یونا بشین
رفتم نشستم
لیا : شما پسرا نمیاین
ده تا پسر تو جشن : نه خودتون بازی کنید
جنی : اول منم ......... کدوم یکی از ما تو جمع خوشگل تره
یونا : اگه منظورت جمع بازیه خودت اگه جمعی که تو جشنن استاد
کوک : چرا من
هیوجو : چون موهاتون بلنده
لیا : منم کدوم یکی از پسرا رو دوست داری
یونا : هیچ کدوم
هیوجو : تو کلاس کیو دوست داری
یونا : خودمممممممم ماشاالله همتون دوست پسر یا دوست دختر دارین
هیوجو : استاد دوست دختر نداره
کوک و یونا : من عمرا از اون خوشم بیاد
هی جین : رنگ مورد علاقت
یونا : رنگ خون
ریجین : جای مورد علاقت
یونا : اتاق شکنجه ی استاد
شینا : مگه رفتی اونجا
یونا : اره امروز رفتم
میشا : .....
🍊🧡
۵.۲k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.