ویو جین

ویو جین
داشت با ذوق می‌رفت سمت در که ته جلوش ظاهر شد
+کجا پرنسس
ــ...
+چرا حرف نمی‌زنی لال شدی؟معلومه بعد اون همه شلاق جرعت نداری
ــ (میخواست رد بشه)
+واستا...حق نداری از اینجا رد شی
ــ به تو چه؟
+اوو پرنسس کوچولو یادت نرفته چجوری گریه میکردی خیلی درد داشت نه؟
°بخاطر کلمه ای که بهش گفتی گریه کرد نه بخاطر دردش
+چی گفتم مگه؟
°هر..زه
+اووو پرنسس انقدر حساسه
-عوضییی( گریه)
+گمشو داخل
آت با گریه اومد تو و رفت یه گوشه اتاق نشست
ــ انتقام میگیرم مطمئن باش کیم تهیونگ
اون سگه اومد سمت آت و لیسش زد و رفت سمت تهیونگ و پارس کرد تهیونگ با لبخند نازش کرد
+پسر خوب توهم مثل صاحبت اینجا زندانی هستی زندانی من
سگه دستش و گاز گرفت ولی تهیونگ محکم پرتش کرد اونو. آت بد بدو رفت سمتش
ــ جایو حالت خوبه؟پاهات زخمی شده...عوضی حتی به یه توله سگ هم رحم نمیکنی
+من به یه نوزاد هم رحم نمیکنم چه برسه به سگ توله تو
دیدگاه ها (۶)

ویو آتروانی شدم و یه گلدون پرت کردم سمتش و خورد به صورتش و خ...

*خواهش میکنم...الان کجا میخوای بری-پیش مامان بابام اون مافیا...

°ولی تهیونگ شاید جینا زنده باشه تو حتی جنازشم ندیدی+ولی بابا...

ویو آتبا اینکه خودش با..کره بودنم و ازم گرفت بهم گفت هر..زه....

پارت ۱۲# حلقه_سکوت * که یهو تهیونگ متوجه کبودی روی دست ات ...

جیمین فیک زندگی پارت ۹۲#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط