پارت

پارت ۴۲

جونگکوک: خودم رانندگی میکنم
جین وو: بله

جونگکوک سوار ماشین میشه و
به سمت عمارت پدرش میشه
پدرش هه خنده داره
چون اون شخص اصلا پدرش نیست
فقط یه ادمه عوضیه
که بعد مرگ پدرم
با مادرش ازدواج کرده
مادر احمق من به اون عوضی اعتماد داشت
و هیچ کس نمیدونه که اون پدر
واقعیم نیست هیچ کس حتا خانوادم
قبل ازدواج اون مرتیکه رفت فامیلش
رو عوض کرد و گذاشت
جئون بعد چند سال به صورت ناگهانی
مادرم فوت کرد که حتا هیچ کس
دلیلشو نفهمید ولی من به اون عوضی
مشکوکم و دنبال مدرک میگردم
تا صابت کنم اون قاتله
و بعد انتقام میگیرم
بالاخره رسیدم
پیاده شودم رفتم تو عمارت

کلارا: ارباب اتفاقی افتاده
جئون: خوش امدی پسرم
جئون: میتونی بری
کلارا: بله ارباب
جونگکوک: حق نداری منو پسرم صدا کنی... عصبی....
دیدگاه ها (۸)

پارت ۴۳ویو کلارا وقتی میدم اون دو نفر دارن دعوا میکنن سریع د...

پارت ۴۴برگشتم دیدم اون عوضی یه شلیک هوایی زده بود جونگکوک: م...

خودم مبصر ابخوری بودم 🤣

پارت ۴۱اجوما: جیهون جونگکوک از روی زمین بلند میشهو از اتاق م...

#پارت ۱(ددی من)از زبان چویا : صبح با چشم های خواب آلود، از خ...

فیک عروس مافیا part 5نشستم داخل ماشین که یه مردی نشسته بود ف...

《 ازدواج نافرجام 》⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ پارت 94 ⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩دقا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط