پارت ۱
پارت ۱
ا/ت ویو
همه جلوی در ترمینال وایساده بودیم
قرار بود با بچه های اکیپمون بریم اردوگاه جنگلی و آخر شب برگردیم
نامی مضطرب بهم نگاه کرد که دستشو گرفتم
-می دونم خسته شدی ولی الان مینی بوس میرسه باشه؟
سرشو به معنی تائید تکون داد که بهش لبخند زدم
با صدای داد جونگ کوک که اعلام می کرد مینی بوس اومده همه ی وسایلمونو جمع کردیم و به طرف مینی بوس رفتیم
مینی بوس نسبتا بزرگ بود و همه توش جا میشدن
من و نامی کنار هم نشستیم و وسایلمونو توی کابین بالا سرمون گذاشتیم
وقتی همه نشستن و راننده از حضور همه مطمئن شد مینی بوس رو روشن کرد و به طرف اردوگاه حرکت کردیم
چند دقیقه ای از حرکتمون میگذشت که بچه ها تصمیم گرفتن آهنگ پخش کنن و یکم جو شاد داشته باشیم
آهنگ Butter پسرا پخش شد که تهکوک فاز خوانندگی گرفتشون و اومده بودن وسط می خوندن
ما هم از خنده می خواستیم صندلیا رو گاز بزنیم
بعد از دلقک بازی ها و خندیدنا مین جی بهم گفت بیام پیشش بشینم سریال ببینیم
انقدر سریالش خنده دار بود که صدای خنده هامون کل مینی بوس رو گرفته بود
وقتی که سریال دیدنم تموم شد رفتم پیش نامی نشستم
کلاه هودیشو رو سرش کشیده بود و سرشو تکیه داده بود به پنجره
نامجون ویو
خوش به حال ا/ت اون با هر کسی راحت می تونست حرف بزنه و خوش بگذرونه ولی هیشکی از من خوشش نمیاد
بعد از اینکه هانول(دوست دختر سابقش) ولم کرد و رفت باید اینو میفهمیدم
هنوزم نمیفهمم ا/ت چرا با منه شاید دلش برام میسوزه نمی دونم
کلاه هودیمو رو سرم کشیدم و سرمو تکیه دادم به پنجره
هندزفری تو گوشم گذاشتم و آهنگ lonely رو پلی کردم
ا/ت ویو
همه جلوی در ترمینال وایساده بودیم
قرار بود با بچه های اکیپمون بریم اردوگاه جنگلی و آخر شب برگردیم
نامی مضطرب بهم نگاه کرد که دستشو گرفتم
-می دونم خسته شدی ولی الان مینی بوس میرسه باشه؟
سرشو به معنی تائید تکون داد که بهش لبخند زدم
با صدای داد جونگ کوک که اعلام می کرد مینی بوس اومده همه ی وسایلمونو جمع کردیم و به طرف مینی بوس رفتیم
مینی بوس نسبتا بزرگ بود و همه توش جا میشدن
من و نامی کنار هم نشستیم و وسایلمونو توی کابین بالا سرمون گذاشتیم
وقتی همه نشستن و راننده از حضور همه مطمئن شد مینی بوس رو روشن کرد و به طرف اردوگاه حرکت کردیم
چند دقیقه ای از حرکتمون میگذشت که بچه ها تصمیم گرفتن آهنگ پخش کنن و یکم جو شاد داشته باشیم
آهنگ Butter پسرا پخش شد که تهکوک فاز خوانندگی گرفتشون و اومده بودن وسط می خوندن
ما هم از خنده می خواستیم صندلیا رو گاز بزنیم
بعد از دلقک بازی ها و خندیدنا مین جی بهم گفت بیام پیشش بشینم سریال ببینیم
انقدر سریالش خنده دار بود که صدای خنده هامون کل مینی بوس رو گرفته بود
وقتی که سریال دیدنم تموم شد رفتم پیش نامی نشستم
کلاه هودیشو رو سرش کشیده بود و سرشو تکیه داده بود به پنجره
نامجون ویو
خوش به حال ا/ت اون با هر کسی راحت می تونست حرف بزنه و خوش بگذرونه ولی هیشکی از من خوشش نمیاد
بعد از اینکه هانول(دوست دختر سابقش) ولم کرد و رفت باید اینو میفهمیدم
هنوزم نمیفهمم ا/ت چرا با منه شاید دلش برام میسوزه نمی دونم
کلاه هودیمو رو سرم کشیدم و سرمو تکیه دادم به پنجره
هندزفری تو گوشم گذاشتم و آهنگ lonely رو پلی کردم
۴۴.۹k
۲۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.