ادامه شات اول :
ادامه شات اول :
کوک لباشو آورد طرف گوشم با اون صدای گنگ و خش دارش حرف زد ......
_اوکی مامی !
ناراحتی از صداش فهمیدم .... چیزی شده بود که خبر نداشتم رومو سمتش کردم همونجوری بهم چسبیده بود ....
خجالت میکشیدم ولی خجالت کنار گذاشتم ...... الان نباید خجالت میکشیدم
باید باهاش صحبت میکردم که چش شده
+کوک مطمئنی که خوبی
_اره خوبم ....
از لبام بوسه آرومی گرفت ....
+عاح من میرم .. اسپرسو (یا هر نوشیدنی که دوست دارین چیز دیگه ای به ذهنم نیومد)
_اوکی ...
رفتم تو آشپزخونه و کوک هم تلویزیون رو روشن کرد و ویدیو مورد علاقش رو تماشا کرد
نوشیدنی گرم رو روی میز گذاشتم و خودمو توی بغل آرامش بخشش پرت کردم
حس آرامش و عطر دلنشینش واقعا حالمو خوب میکرد .....
بارون شدت گرفته بود
به سمت حیاط رفتم کوک با تعجب داشت نگام میکرد
رفتم زیر آب
کلا خیس شده بودم آخه لباس نارکی داشتم و سوتین هم تنم نبود و داشتم بالا و پایین میپریدم
که دیدم دست محکمی دور بازو هام حلقه شد
چشمای عصبی کوک دیدم .......
and.............
کوک لباشو آورد طرف گوشم با اون صدای گنگ و خش دارش حرف زد ......
_اوکی مامی !
ناراحتی از صداش فهمیدم .... چیزی شده بود که خبر نداشتم رومو سمتش کردم همونجوری بهم چسبیده بود ....
خجالت میکشیدم ولی خجالت کنار گذاشتم ...... الان نباید خجالت میکشیدم
باید باهاش صحبت میکردم که چش شده
+کوک مطمئنی که خوبی
_اره خوبم ....
از لبام بوسه آرومی گرفت ....
+عاح من میرم .. اسپرسو (یا هر نوشیدنی که دوست دارین چیز دیگه ای به ذهنم نیومد)
_اوکی ...
رفتم تو آشپزخونه و کوک هم تلویزیون رو روشن کرد و ویدیو مورد علاقش رو تماشا کرد
نوشیدنی گرم رو روی میز گذاشتم و خودمو توی بغل آرامش بخشش پرت کردم
حس آرامش و عطر دلنشینش واقعا حالمو خوب میکرد .....
بارون شدت گرفته بود
به سمت حیاط رفتم کوک با تعجب داشت نگام میکرد
رفتم زیر آب
کلا خیس شده بودم آخه لباس نارکی داشتم و سوتین هم تنم نبود و داشتم بالا و پایین میپریدم
که دیدم دست محکمی دور بازو هام حلقه شد
چشمای عصبی کوک دیدم .......
and.............
۴۶.۸k
۰۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.