اهالی رمضان و سحر و دعا ،
اهالی رمضان و سحر و دعا ،
لابد با ابوحمزهی ثمالی همنوا شدهاند که ،
«أنا هاربٌ منک الیک.»
یعنی که من از «تو»، به «تو» گریزانم ...
حالا او دارد به خدا میگوید ،
تو شاید به کسی دیگر ...
مثل بچهای که کار بدی کرده و از ترس تنبیه ،
از پدر یا مادر فرار میکند؛
اما آخرین گریزگاه را آغوشِ هماو مییابد ... میدود - به شتاب -
و خودش را پرت میکند در آغوش او ...
گم میکند ، میپیچد خودش را لابهلای بوی آشنای مهربانیاش ...
گیرم که عتابش کند؛
عِقابش کند حتی ...
گیرم دو کشیدهای هم بخواباند درِ گوشش ،
اما کودک میداند که برایش جز او پناهی نیست ...
یکی هم باشد پس ،
که آدم از او - از خودش حتی - به او بگریزد ...
و «یکی» باشد آن یکی❤️
#حسین_وی
لابد با ابوحمزهی ثمالی همنوا شدهاند که ،
«أنا هاربٌ منک الیک.»
یعنی که من از «تو»، به «تو» گریزانم ...
حالا او دارد به خدا میگوید ،
تو شاید به کسی دیگر ...
مثل بچهای که کار بدی کرده و از ترس تنبیه ،
از پدر یا مادر فرار میکند؛
اما آخرین گریزگاه را آغوشِ هماو مییابد ... میدود - به شتاب -
و خودش را پرت میکند در آغوش او ...
گم میکند ، میپیچد خودش را لابهلای بوی آشنای مهربانیاش ...
گیرم که عتابش کند؛
عِقابش کند حتی ...
گیرم دو کشیدهای هم بخواباند درِ گوشش ،
اما کودک میداند که برایش جز او پناهی نیست ...
یکی هم باشد پس ،
که آدم از او - از خودش حتی - به او بگریزد ...
و «یکی» باشد آن یکی❤️
#حسین_وی
۵.۵k
۰۴ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.