از تصور اینکه روزی زنی

از تصوّر اینکه روزی زنی
با پا‌های من از مقابلت بگذرد
طوری‌که در شلوغِ خیابان بایستی
و چشم‌هایت را ببندی و لبخند بزنی

از تصوّر اینکه روزی زنی
با لب‌های من نشانیِ جایی را بپرسد
طوری‌که دلت بخواهد بگویی: «همین‌جاست!»

از تصوّر اینکه روزی زنی
با چشم‌های من نگاهت کند
طوری‌که با خودت بگویی: «خودش است!»

دیوانه می‌شوم

لطفاً
فراموشی بگیر!
لطفاً
روزی اگر قرارمان به فراموشی شد،
واقعاً
فراموشی بگیر ...!

#لیلا_کردبچه
دیدگاه ها (۱)

دارم به تو فکر نمی کنم ...اصلا حواسم به تو نیست ...دارم به ع...

اهالی رمضان و سحر و دعا ،لابد با ابوحمزه‌ی ثمالی هم‌نوا شده‌...

حالا درخت شدم ، نیگا کن ...درخت بی برگ ...گوشه کلاس وایسادم ...

+ از کجا میدونی اون عاشقته؟- چون اون بدترین چیزها رو در مورد...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط