مرگ بی پایان پارت ۹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت ویو:
داشتم میرفتم سمت اتاق جلسه که دیدم جونگکوک یونا با یک پسر بودن یک لحظه خشکم زد ولی خب دیگه برام مهم نبود که دیدم الا خسته شده بود پس بغلش کردم و به راهم ادامه دادم .
جونگکوک ویو:
امروز پی دی نیم گفته بود که بریم اتاق جلسه جون یک نفر قرار نصف بیشتر سهام کمپانی را بخره چون در حال ورشکسته شده داشتم میرفتم که یونا و هیونجین دارن میام سمتم هیونجینا بغل کردم و مشغول گفتگو شدم به خودم اومدم و وارد اتاق شدم با اعضا نشستیم و منتظر شریک جدید بودی که دیدم ا.ت اومد داخل وقتی دیدمش حالم بد شد تو شک بودم که نامجون شد بهم که بع خودم بیام و ضایع بازی درنیارم .
ویو ا.ت
وقتی وارد اتاق شدم دیدم اعضا اونجان ولی من جونگکوک را نادیده گرفتم و قرار داد را امضا کردم همه بهم تبریک گفتن و من شروع به حرف زدن کردم.......
ا.ت ویو:
داشتم میرفتم سمت اتاق جلسه که دیدم جونگکوک یونا با یک پسر بودن یک لحظه خشکم زد ولی خب دیگه برام مهم نبود که دیدم الا خسته شده بود پس بغلش کردم و به راهم ادامه دادم .
جونگکوک ویو:
امروز پی دی نیم گفته بود که بریم اتاق جلسه جون یک نفر قرار نصف بیشتر سهام کمپانی را بخره چون در حال ورشکسته شده داشتم میرفتم که یونا و هیونجین دارن میام سمتم هیونجینا بغل کردم و مشغول گفتگو شدم به خودم اومدم و وارد اتاق شدم با اعضا نشستیم و منتظر شریک جدید بودی که دیدم ا.ت اومد داخل وقتی دیدمش حالم بد شد تو شک بودم که نامجون شد بهم که بع خودم بیام و ضایع بازی درنیارم .
ویو ا.ت
وقتی وارد اتاق شدم دیدم اعضا اونجان ولی من جونگکوک را نادیده گرفتم و قرار داد را امضا کردم همه بهم تبریک گفتن و من شروع به حرف زدن کردم.......
- ۱.۹k
- ۳۰ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط