بچه ها ببخشید بخاطر اینکه زود نزاشتم

بچه ها ببخشید بخاطر اینکه زود نزاشتم

پارت ۲۴

کامیلا

بعد بازی که من بردم امدیم پایی و دید همه گروه هایی که باید بینشون انتخاب کنیم امدن و یه چیز دیدم فکم چسبید به زمین.چانیول اتیش میسوزوند

اما

کامیلا که رفت بازی کنه یه گوشه بی کار نشستیم که جسی بل گفت :بچه ها دارم می پوکم
جی دراگون :نیم ساعت دیگه بقیه گروها میان
رفتیم یه چی درست کنیم اونا میان نمیرن . اسی که خواب بود .سارا نیومد و ما چهار تا رفتیم اشپز خونه.

استیسی با تکون های شدید بیدار شدم . اه باز جسیکا بود
من:ها
جسیکا:پاشو الان گروه ها میرسن یه چیز درست و حسابی تنت کن. لباسام خوب بود . جسیکا رفت پایین منم حوصله غرغر نداشتم پاشدم لباس پوشیدم(عکسشو میزارم)و رفتم پایی همه امده بودن. عجیب بود چانیول اتیش میسوزوند
منو که دید گفت:اسی واس چی مثل میت شدی?
من:مشکلی هست
چانیول:اقا من اومدم مشکامو با تو حل کنم اون دوسه روز حوصله نداشتم به خاطر همین سگ بودن
من:خو باریک حالا معذرت خواهی کن
چان:انقدر حرف نزن .نشستم رو صندلی کناریش که خالی بود. پسرا داشتن حرف میزدن منم گوشیمو گذاشتم رو میز کنار کریس و رفتم اشپز خونه کریس داد زد:اسی میشه رمز گوشیتو بزنی ?
چون چیزی توش نداشتم رفتم باز کردم .

کریس

باورم نمی شد گوشیشو باز کرد داد به من که دشمنشم?
وللش برم ببینم چی داره .
کل گوشیش تو دوتا عکس پسر و یه عکس بچه و هزار تا عکس نوشته بود و البته هزار تا اهنگ و بازی اصلا شماره پسر نداشت اگه فامیلاشو حساب نکنیم
اسی امد و گوشی رو گرفت و نشست
دیدگاه ها (۱)

جسیکا

استیسی

من رد دادم شما چیموفرفری 🤣

دلمون برات تنگ میشه ☹☹ #جذاب #خاص

رمان جونگ کوک

پارت ۱۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط