پارت

#پارت۲۵
ویو جونگکوک
وقتی ازخواب بیدار شدم دیدم ساعت ۱۲مگه ما چقدر خوابیدیم هنوز یوری خواب بود پاشدم به اجوما گفتم یکم غذا درست کنه که رفتم توی اتاق که دیدم یوری از خواب پا شدم بهم نگاه کرد همیوجوری بهم زول زده بود که یهو رفت زیر پتو معلوم بود که یاد اتفاقات دیشب افتاده رفتم پیشش و گفتم...........
+بیبی من چرا رفته زیر پتو
_برو اون ور
+اشکال نداره تو الان مال منی(پتو رو اروم میکشه)
_جونگکوک اذیتم نکن
+من اذیتت میکنم
_نه ولی خب دیشب چرا اون کارو کردی
+خودت اول اومدی حشریم کردی اونم شد اواقبش
_اگه میدونستم اینجوری میشه اصلا اون کارو نمیکردم
ویو یوری
خواستم پاشم که هم پام درد گرفت هم دلم و نشستم زمین و گریه کردم انقدر که دردم شدید بود
ویو جونگکوک
یوری میخواست پاشه فکر کردم خب پاهاش درد نمیکنه که اون جوری پا میشه همین که پاشد افتاد زمین و گریه کرد یعنی انقدر پاهاش درد میکرد رفتم نشستم پیشش و گفتم..........
+یوری سعی کن تا سه روز راه نری البته نمیتونی راه بری
_پاهام درد میکنه(بغض)
+یادته گفتم کاری میکنم نتونی راه بری
_اوهوم(بغض)
+خب الان اون کارو کردم که نتونی راه بری
_خیلی بیشوری(گریه میکنه)
+باشه حالا گریه نکن(میخنده)
ویو جونگکوک
یوری رو براید بغل کردم بردم پایین روی پام گذاشتم که راحت باشه یدونه یدونه غذا هارو مازاشتم دهنش که گفت
_از اون دوکبوکی هم میخوام
+بیا
_سیر شدم منو ببر تو اتاقم
+نمیخواد بیا بشینیم فیلم نگاه کنیم
_نمیخوام میخوام بخوابم
+ساعت یک از خواب پاشدی ها
_اشکال نداره
+الان داری با من لج میکنی
_نه فقط میخوام برم تو اتاقم
+باشه خودت پاشو برو من میخوام فیلم ببینم
_نمیتونم راه برم
+خب به من چه
_باشه بیا بغلم کن منم ببر
+دیدی داری با من لج میکنی(یوری رو بغل میکنه)
_خب میخوای چه فیلمی ببینی
+یه فیلم با ژانر ترسناک
_من میترسم
+من پیشتم نترس(میخنده)
_نخند خب راست میگم میترسم
+مگه من میگم دروغ میگی
_نه
+خب باشه اشکال نداره
_یعنی فیلم ترسناک نگاه نمیکنیم
+چرا نگاه نمیکنیم میکنیم
_من میترسم



ههه بمونید دوباره